۱۳۹۲ تیر ۲۱, جمعه

 تربيت‌ اسب‌ 


 


    كاملاً آرام‌ و ملايم‌ بوده‌ و در عين‌ حال‌ تحرك‌ مناسبي‌ داشته‌ باشد.
    گام‌هايش‌ كاملاً طبيعي‌ و مناسب‌ باشد.
    كاملاً متعادل‌ و سبكبال‌ باشد.
    دقيق‌ و هوشيار، در حين‌ كار خوشحال‌ و بشاش‌ باشد.
    در طول‌ مدت‌ تمرين‌ به‌ دهنه‌ بوده‌ و پاها كاملا" به‌ زير كشيده‌ شده‌ باشند.
    بدون‌ هيچگونه‌ مقاومتي‌ خود را در اختيار سوار قرار داده‌ و به‌ دلخواه‌ او حركت‌ كند.
    سواري‌ بر اسب‌ تربيت‌ شده‌ بايد لذت‌ بخش‌ باشد. وقتي‌ اسب‌ به‌ راحتي‌ و سبكبال‌ حركت‌ مي‌كند كه‌ متعادل‌ شده‌ باشد و هدف‌ اصلي‌ در تربيت‌ اسب‌ متعادل‌ كردن‌ اوست‌.
    اطاعت‌ از سوار در پي‌ تعادل‌ حاصل‌ مي‌شود. در اين‌ حالت‌ اسب‌ بايد با فشاري‌ جزئي‌ ساق‌ به‌ جلو رفته‌ و يا با جمع‌شدن‌ انگشتان‌ به‌ گام‌ معكوس‌ برگشته‌ و يا متوقف‌ شود. به‌ اثرها جواب‌ داده‌ به‌ دهنه‌ بوده‌ و پاهايش‌ به‌ زير بدن‌ كشيده‌ شده‌ باشند. اگر اسبي‌ به‌ اين‌ درجه‌ از تربيت‌ رسيد، به‌ سواري‌ نياز است‌ كه‌ قادر باشد از حداكثر توان‌ او بهره‌ گرفته‌ و او را اداره‌ كرده‌ و بر او مسلط‌ شود. ميزان‌ تسلط‌ بستگي‌ به‌ ميزان‌ تربيت‌ و مهارت‌ سوار دارد.

 دانستنيها 
 1- اثرها ساده‌، مفهوم‌ و براي‌ اسب‌ قابل‌ درك‌ و اجرا باشند. بنابراين‌ سوار بايد در استفاده‌ از كمك‌ها دقيق‌ بوده‌ و براي‌ هر حركت‌ هميشه‌ از اثرهاي‌ مشابه‌ استفاده‌ كند.
 2 ـ پيشرفت‌ كار بايد از حركت‌ ساده‌ به‌ مشكل‌ برنامه‌ريزي‌ شود.
 3 ـ براي‌ پيشرفت‌ در تربيت‌ اسب‌ بايد حركت‌هاي‌ ساده‌ و ابتدايي‌ را تكميل‌ كرد به‌ طوري‌ كه‌ اسب‌ با سرعت‌ و دقت‌ آن‌ حركت‌ها را انجام‌ دهد.
 اين‌ دستور فوق‌العاده‌ مهم‌ است‌ زيرا تكميل‌ كردن‌ يك‌ حركت‌ به‌ اين‌ معني‌ است‌ كه‌ اسب‌ بايد بدون‌ هيچ‌ انقباضي‌ در هيچيك‌ از اندام‌ها در كمال‌ سهولت‌ و آساني‌ آن‌ حركت‌ را اجرا كند، زيرا اگر انقباض‌ برطرف‌ نشده‌ باشد نتيجه‌اش‌ اين‌ است‌ كه‌ مقاومت‌ توليد شده‌ و اگر اين‌ مقاومت‌ در حركت‌هاي‌ ساده‌ و آسان‌ و ابتدايي‌ برطرف‌ نشده‌ باشد در حركت‌هاي‌ بعدي‌ و مشكل‌، ادامه‌ پيدا كرده‌ و به‌ نافرماني‌ اسب‌ منجر خواهد شد. به‌ اين‌ ترتيب‌ مشاهده‌ مي‌شود كه‌ اسب‌ ترقي‌ معكوس‌ كرده‌ و وقت‌ سوار بيهوده‌ تلف‌ شده‌ است‌ زيرا اگر اسب‌ به‌ اجراي‌ حركتي‌ به‌ طور غلط‌ عادت‌ كرده‌ باشد برطرف‌ كردن‌ اين‌ عادت‌، جهت‌ سوار فوق‌العاده‌ مشكل‌ است‌. بنابراين‌ چنين‌ نتيجه‌ گرفته‌ مي‌شود كه‌ سوار بايد تقاضاي‌ خود را در حركت‌هاي‌ ساده‌ و آسان‌ درجه‌ بندي‌ كند. با وجود اين‌ كه‌ به‌ نظر مي‌رسد پيشرفت‌ كار به‌ تأني‌ انجام‌ مي‌گيرد ولي‌ در حقيقت‌ نتيجه‌ عمل‌ قطعي‌ و رضايت‌ بخش‌ خواهد بود.
 4 ـ تا موقعي‌ كه‌ اسب‌ حاضر براي‌ اجراي‌ حركتي‌ نشده‌، نبايد اجراي‌ حركت‌ را از اسب‌ خواست‌. در حقيقت‌ ممكن‌ است‌ اسب‌ منظور سوار را درك‌ نكرده‌ يا در نتيجه‌ نقص‌ عضو، نتوانسته‌ آن‌ حركت‌ را انجام‌ دهد.
 5 ـ بايد سعي‌ كرد اسب‌ حالت‌ دفاعي‌ به‌ خود نگيرد. زيرا بعضي‌ از اسبهاي‌ جوان‌ سعي‌ مي‌كنند خود را از شر سوار ناشي‌ و خشن‌ به‌ خصوص‌ در دستها، خلاص‌ كند.
 6 - سوار نبايد در اختيار گرفتن‌ را با خشونت‌ اشتباه‌ بگيرد. در حقيقت‌ مي‌توان‌ بدون‌ هيچ‌ گونه‌ خشونت‌ اسب‌ را مطيع‌ كرد.
 7 ـ نبايستي‌ عادت‌ بد و بد قلقي‌ اسب‌ را با عدم‌ مهارت‌ سوار اشتباه‌ كرد. سوار بايستي‌ توجه‌ داشته‌ باشد كه‌ كمك‌هايش‌ به‌ درستي‌ و به‌ موقع‌ مورد استفاده‌ قرار بگيرند تا اسب‌ منظور سوار را درك‌ كند.
 8 ـ وضعيت‌ جسماني‌ اسب‌ بايد هميشه‌ مورد توجه‌ قرار بگيرد. تقاضاي‌ سوار بايد متناسب‌ با فهم‌ و توان‌ اسب‌ باشد هر گونه‌ تقاضاي‌ سوار، اسب‌ جوان‌ را مجبور مي‌كند كه‌ توجه‌ و دقتش‌ را زياد كند و چون‌ افكارش‌ كاملاً براي‌ درك‌ تقاضاهاي‌ سوار مستعد نشده‌، مجبور به‌ بذل‌ توجه‌ بيشتري‌ است‌ و نتيجه‌اش‌ خستگي‌ جسمي‌ و فكري‌ است‌ و خستگي‌، اسب‌ را عصباني‌ مي‌كند و منجر به‌ مقاومت‌، بداخلاقي‌ و به‌ اصطلاح‌ بدقلقي‌ مي‌شود. بنابراين‌ به‌ محض‌ اين‌ كه‌ اسب‌ حركتي‌ را به‌ درستي‌ و دلخواه‌ (بر حسب‌ پيشرفت‌ و ميزان‌ تعليم‌ و تربيت‌) انجام‌ داد، بايد او را نوازش‌ كرده‌ و كمي‌ هم‌ به‌ او استراحت‌ داد.
 در هر حال‌ اجر و مزد و نوازش‌، بهترين‌ وسيله‌ يادآوري‌ به‌ حافظه‌ اسب‌ است‌ كه‌ اساس‌ و پايه‌ تعليم‌ و تربيت‌ را تشكيل‌ مي‌دهد.


 9 ـ در تمام‌ مرحله‌ تعليم‌ و تربيت‌ اسب‌، سوار سه‌ موضوع‌ را بايد در حافظه‌ خود بگنجاند:
    آرامش‌ كامل‌ اسب‌
    راست‌ و مستقيم‌ بودن‌ اسب‌
    حاضر بودن‌ اسب‌ براي‌ حركت‌ به‌ جلو
 به‌ گفته‌ بزرگان‌ جوهر سواري‌ در اين‌ سه‌ كلام‌ خلاصه‌ مي‌شود.
 آرام‌، مستقيم‌، به‌ جلو.


 بخش‌ اول‌ - كار آزاد 
 تجربه‌ ثابت‌ كرده‌، تربيت‌ اسب‌هاي‌ جوان‌ حداقل‌ به‌ دو سال‌ زمان‌ نياز دارد. دوره‌ تربيت‌ اسب‌ را مي‌توان‌ به‌ دو مرحله‌ تقسيم‌ كرد.
 1- سال‌ اول‌ از چهار سالگي‌ تا پنج‌ سالگي‌ به‌ منظور بدن‌ سازي‌ و انعطاف‌ پذيري‌.
 2- سال‌ دوم‌ از پنج‌ سالگي‌ تا شش‌ سالگي‌ به‌ منظور هرچه‌ بيشتر اطاعت‌ پذيركردن‌ او.
 اين‌ دو مرحله‌ پيوسته‌ است‌ و هدف‌ اين‌ است‌ كه‌ اسب‌ بتواند پس‌ از طي‌ اين‌ دو دوره‌ به‌ اثرها و فشار جواب‌ داده‌، راحت‌ و سبكبال‌ حركت‌ كند. مربي‌ بايد در تربيت‌ اسب‌ حوصله‌ به‌ خرج‌ داده‌ با زياده‌ خواهي‌ اسب‌ را خسته‌ و مفلوك‌ نكند.
 در ابتدا بايد اثرها هرچه‌ ساده‌تر و روش‌ كار و شرائط‌ حاكم‌ بر آن‌ مشابه‌ باشد تا، اسب‌ هرچه‌ بيشتر با خواسته‌هاي‌ مربي‌ آشناتر شده‌ خود را با او هماهنگ‌ كند. فقط‌ در نتيجه‌ تكرار است‌ كه‌ مي‌توان‌ عادتي‌ را كه‌ در ابتدا براي‌ اسب‌ نامحقق‌ است‌ به‌ يك‌ عادت‌ تقريباً جبلّي‌ تغيير داد. خصوصيات‌ ذاتي‌ اسب‌ تأثيري‌ به‌ سزا در امر تربيت‌ او دارد كه‌ برخي‌ از آن‌ها عبارتند از: نژاد - سن‌ - جنس‌ - اندام‌ متناسب‌، استعداد كه‌ اگر، پرستاري‌ را هم‌ بر آن‌ بيافزايم‌ كه‌ در حقيقت‌ شرائط‌ لازم‌ و كافي‌ را مهيا كرده‌، تربيت‌ در مسير خود سرعت‌ بيشتري‌ مي‌گيرد و يا برعكس‌، فقدان‌ هريك‌ از اين‌ شرائط‌ باعث‌ كندي‌ مي‌شود.


 دستورات‌ روزانه‌
 مربي‌ بايد تمام‌ اين‌ نكات‌ را بررسي‌ كرده‌ و با استفاده‌ از تجربه‌ شخصي‌ روشي‌ را كه‌ باعث‌ نيل‌ به‌ مقصود مي‌شود انتخاب‌ كند و اسب‌ را هرچه‌ سالم‌تر و تربيت‌ شده‌تر به‌ هفت‌ سالگي‌ برساند. ضمن‌ اين‌ كه‌ مربي‌ بايد هميشه‌ نكات‌ زير را به‌ خاطر بسپارد:
    مربي‌ تا خود مطمئن‌ نشده‌ كه‌ چه‌ مي‌خواهد، از چه‌ راهي‌ و در چه‌ مدتي‌ بايد به‌ خواسته‌هايش‌ برسد، نبايد شروع‌ به‌ كار كند.
    هميشه‌ بايد براي‌ بدست‌ آوردن‌ يك‌ نتيجه‌ مخصوص‌ كمك‌هاي‌ مخصوص‌ به‌ آن‌ را استفاده‌ كند.
    قبل‌ از هر حركت‌ اسب‌ را در وضعيت‌ خاص‌ آن‌ قرار داد.
    نبايد هيچ‌ وقت‌ از اسبي‌ كه‌ هنوز حركت‌ قبلي‌ خواسته‌ شده‌ را انجام‌ نداده‌ و پريشان‌ است‌، حركت‌ جديدي‌ بخواهيم‌.
    اگر دو عضو اسبي‌ هم‌ زمان‌ منقبض‌ بود، نخواهيم‌ كه‌ هم‌ زمان‌ آن‌ را برطرف‌ كنيم‌.
    نبايد تنبلي‌ و عدم‌ مهارت‌ سوار را گردن‌ اسب‌ انداخته‌ او را سرزنش‌ كنيم‌.
    در آخر هر درس‌ بايد مروري‌ مختصر داشته‌ و پس‌ از نوازش‌هاي‌ مكرر، كار را تمام‌ كنيم‌.
    در تمام‌ مدت‌ تعليم‌ و تربيت‌ بايد به‌ جزئي‌ترين‌ پيشرفت‌ قانع‌ بود، زيرا عجله‌ باعث‌ تأخير در پيشرفت‌ و تربيت‌ اسب‌ مي‌شود. عجله‌ سم‌ سواري‌ و تربيت‌ اسب‌ و سوار است‌.

 هدف‌هاي‌ تربيت‌ اسب‌ جوان‌ 
 اين‌ دو هدف‌ به‌ ترتيب‌ اولويت‌ :
    1 ـ ساختن‌ و پرداختن‌ عضله‌ها و مفاصل‌ (بدن‌ سازي‌) از طريق‌ كار برنامه‌ريزي‌ شده‌با رعايت‌ اصول‌ پرستاري‌.
    2 ـ آموزش‌ اثرها و فشار، تا رسيدن‌ به‌ اطاعت‌ و انقياد منطقي‌.


 اهميت‌ تمرين‌ 
 عضلات‌ و مفاصل‌ اسب‌ در اثر تمرين‌هاي‌ پيوسته‌ و برنامه‌ريزي‌ شده‌ به‌ تناسب‌ توسعه‌ پيدا كرده‌ و هم‌ حافظ‌ سلامتي‌ و هم‌ ضامن‌ توازن‌ و تعادل‌ او مي‌باشد. اگر هماهنگي‌ بين‌ سه‌ اصل‌، تغذيه‌، كار و تيمار رعايت‌ نشود و فقط‌ به‌ او بخورانيم‌، او به‌ تدريج‌ چاق‌ شده‌ و همواره‌ در موقع‌ خروج‌ از اصطبل‌ جست‌ و خيز مي‌كند. اين‌ در حاليست‌ كه‌ هم‌ وزن‌ اضافي‌ خود و هم‌ وزن‌ سوار بر روي‌ چهار دست‌ و پاي‌ او تحميل‌ شده‌، آن‌ها را تحريك‌ مي‌كند و از طرف‌ ديگر، مربي‌ هم‌ براي‌ جلوگيري‌ از اين‌ جست‌ و خيزها به‌ دستجلوها متوسل‌ مي‌شود كه‌ خود مزيد بر علت‌ شده‌، دهان‌ او را آسيب‌پذير مي‌كند. پس‌ بايد آنچنان‌ هماهنگي‌ بين‌ كار، تيمار و تغذيه‌ (پرستاري‌) به‌ وجود آورد كه‌ اسب‌ همواره‌ شاداب‌، آرام‌ و ملايم‌ باشد. 
 توضيح‌:  استفاده‌ازمچ‌بندهاي‌نمدي‌براي‌حفظ‌ پاهاي‌اسب‌مخصوصاً در موقع‌ تسمه‌ گردان‌ (لنژ) توصيه‌ مي‌شود.
 مدت‌ تمرين‌ در صحرا به‌ صورت‌ طولاني‌ و ملايم‌ (حداقل‌ يك‌ ساعت‌ و نيم‌) و در مانژ به‌ مدت‌ كم‌ (نيم‌ ساعت‌) توصيه‌ مي‌شود.

بخش‌ دوم‌ - دست‌ گردان‌ 
 توصيه‌ مي‌شود، اسب‌ جوان‌ را در روزهاي‌ اول‌ به‌ حالت‌ دستكش‌ با اسب‌هاي‌ مسن‌ در حال‌ سواره‌ حركت‌ داد - يدك‌ - تا هم‌ بدون‌ آسيب‌ به‌ دست‌ و پا و دهان‌، نيروي‌ اضافي‌ را تخليه‌ كرده‌ و هم‌ به‌ همراه‌ ديگر اسبها به‌ محيط‌ اطراف‌ خو بگيرد. به‌ علاوه‌ لازم‌ است‌ در موقع‌ دست‌ گردان‌ گاهي‌ با دست‌ راست‌ و گاهي‌ با دست‌ چپ‌ اسب‌ را هدايت‌ كرد تا، گردن‌ او همواره‌ به‌ يك‌ سمت‌ متمايل‌ نباشد.

بخش‌ سوم‌ - تسمه‌ گردان‌ (لنژ)
 تمرين‌ بسيار مفيدي‌ است‌ و:
    اسب‌ را ورزيده‌ مي‌كند.
    بدون‌ سوار تمرين‌ مي‌كند.
    او را نرم‌ مي‌كند.

 1ـ ورزيدگي‌ 
 در كتاب‌هاي‌ سواركاري‌ به‌ مطلبي‌ برنمي‌خوريد كه‌ تسمه‌ گردان‌ در آن‌ توصيه‌ نشده‌ باشد. چه‌ بسا مربي‌هائي‌ كه‌ به‌ دليل‌ نداشتن‌ وسائل‌ و از مزاياي‌ آن‌ بهره‌مند نمي‌شوند. اين‌ تمرين‌ تا به‌ آن‌ اندازه‌ عضله‌هاي‌ اسب‌ را پرورش‌ مي‌دهد كه‌ قادر باشند وزن‌ سوار را از همان‌ ابتداي‌ سواري‌ تحمل‌ كنند. تسمه‌ گردان‌ در ابتدا بسيار ساده‌ به‌ نظر مي‌رسد، در صورتي‌ كه‌ اينگونه‌ نيست‌ و اجراي‌ صحيح‌ آن‌ نيازمند مهارت‌ است‌. به‌ همين‌ دليل‌ بيشتر مربي‌ها آن‌ را حذف‌ كرده‌ و از انجام‌ آن‌ شانه‌ خالي‌ مي‌كنند. بعضي‌ از آن‌ را مخصوص‌ اسب‌هاي‌ كورس‌ مي‌دانند چرا كه‌ آن‌ها از 2 سالگي‌ در مسابقه‌ شركت‌ داده‌ مي‌شوند و بايد در اين‌ سن‌ به‌ ورزيدگي‌ برسند. در صورتي‌ كه‌ تسمه‌ گردان‌ تمريني‌ لازم‌ براي‌ تربيت‌ هر اسبي‌ به‌ هر منظوري‌ است‌.  تسمه‌ گردان‌ در تربيت‌ اسب‌ براي‌ پرش‌ و آموزش‌ سوار:
    گاهي‌ پرش‌ از روي‌ موانع‌ را در حال‌ تسمه‌ گردان‌ به‌ اسب‌ مي‌آموزند.
    سواركارهاي‌ مبتدي‌ را كه‌ كمي‌ هم‌ مي‌ترسند، در حالت‌ تسمه‌ گردان‌ سوار مي‌كنند و مربي‌ او را آموزش‌ مي‌دهد. اين‌ نحوه‌ آموزش‌ اعتماد به‌ نفس‌ او را بيشتر كرده‌، ترس‌ او زايل‌ مي‌شود.


 2ـ به‌ كار واداشتن‌ اسبي‌ كه‌ نمي‌توان‌ سوارش‌ شد 
 اگر اسب‌ به‌ هر علت‌ قابل‌ سوار شدن‌ نباشد، نبايد او را عاطل‌ و بيكار در اصطبل‌ نگاه‌ داشت‌، زيرا اين‌ عمل‌ جز اين‌ كه‌ اسب‌ را تنبل‌ و بيمار كند فايده‌ ديگري‌ نخواهد داشت‌. از اين‌رو مي‌توان‌ او را در حالت‌ تسمه‌ گردان‌ تمرين‌ داد. اسب‌هايي‌ كه‌ به‌ راحتي‌ ركاب‌ نمي‌دهند و يا به‌ مجرد خروج‌ از اصطبل‌ جفتك‌ مي‌اندازند، اگر چند لحظه‌ قبل‌ از سوار شدن‌ تسمه‌گردان‌ شوند، نيروي‌ اضافه‌ را دفع‌ كرده‌ ملايم‌ و آرام‌ مي‌شوند.

اجازه‌ بدهيد اسب‌ در اول‌ كه‌ شاد و سردماغ‌ است‌ آزادانه‌ چند جهش‌ بكند.
اما بعد بخواهيد ساكت‌ بايستد و كار را با تسمه‌ كشيده‌ شروع‌ كنيد 

 3ـ نرمش‌
 اگر اسب‌ جوان‌ به‌ درستي‌ تسمه‌ گردان‌ شود، تربيت‌ پذيرتر مي‌شود. اگر مربي‌ وقت‌ ندارد، از تسمه‌ گردان‌ غافل‌ نشده‌ از مربي‌ ديگر مي‌خواهد جور او را بكشد تمرين‌ مفيد باعث‌ هرچه‌ نرمترشدن‌ اسب‌ جوان‌ و يا رفع‌ انقباض‌ است‌. در تربيت‌ اسب‌ نرمش‌ اهميت‌ به‌ سزائي‌ دارد زيرا باعث‌ مي‌شود كه‌ اسب‌ قواي‌ خود را بيهوده‌ تلف‌ نكرده‌ و در نتيجه‌ كمتر خسته‌ شود.



 آنچه‌ براي‌ تسمه‌ گردان‌ لازم‌ است‌
 بند به‌ عرض‌ دو يا سه‌ سانتيمتر، طول‌ هفت‌ متر، كلگير مخصوص‌ و يا كلگير همراه‌ با آبخوري‌، شلاق‌ مخصوص‌، آشنا كردن‌ اسب‌ با اين‌ كمك‌هاي‌ مصنوعي‌. براي‌ شروع‌ بايد نفري‌ ورزيده‌ در كنار مربي‌ به‌ او كمك‌ كند تا اسب‌ به‌ درستي‌ روي‌ قوس‌ دايره‌ قرار گرفته‌ و حركت‌ كند. 
 در ابتدا مربي‌ اسب‌ را با:
    صدا
    اشاره‌هاي‌ دست‌ 
    اثر شلاق‌ بلند 
    اختلاط‌ صدا با اشاره‌ طناب‌ و شلاق‌ بلند آشنا مي‌كند.
 پس‌ از اينكه‌ اسب‌ با اثرها آشنا شد، به‌ راحتي‌ بر روي‌ قوس‌ دايره‌ كه‌ مربي‌ مركز، و بند، شعاع‌ آنست‌ به‌ حركت‌ درمي‌آيد.

 حتي‌ با اسبي‌ ورزيده‌ شلاق‌ بلند را به‌ هنگام‌  محدود كردن‌ اسب‌ بين‌ دست‌ چپ‌ كه‌ بند را گرفته‌ 
 تعويض‌ دست‌ فراموش‌ نكنيد. در صورت‌ لزوم‌   و دست‌ راست‌ كه‌ با اثر شلاق‌ بلند او را مي‌راند
 شلاق‌ را در پشت‌ مخفي‌ كنيد يا زمين‌ بگذاريد، 
 در تعويض‌ دست‌ جاي‌ شلاق‌ و بند هم‌ عوض‌ مي‌شود.

 صـدا
 صدا كمكي‌ است‌ كه‌ هم‌ طبيعي‌ و هم‌ مصنوعي‌ تلقي‌ مي‌شود و كاربرد آن‌ در تربيت‌ اسب‌ اهميت‌ به‌ سزائي‌ دارد. اين‌ صداها كاملا" شناخته‌ شده‌اند و عموميت‌ دارند و عبارتند از:
    صدايي‌ كه‌ از اصطكاك‌ زبان‌ با فك‌ بالا توليد مي‌شود (نچ‌ نچ‌) براي‌ حركت‌ به‌ جلو
    اوه‌ اوه‌ ... جهت‌ كند كردن‌ سرعت‌، (حرف‌ آخر كلمه‌ اول‌ به‌ حرف‌ اول‌ كلمه‌ دوم‌ وصل‌ شده‌ و در حقيقت‌ اين‌  فرمان‌ مانند اوهواوهو ... تلفظ‌ مي‌شود).
    هولا ... براي‌ متوقف‌ كردن‌ (كلمه‌ هو كشيده‌ و كلمه‌ لا كوتاه‌ تلفظ‌ مي‌شود.)
    بيا ... براي‌ نزديك‌ كردن‌ اسب‌ به‌ مركز دايره‌ 
 فرامين‌ بايد قاطعانه‌، مقطع‌ و براي‌ اسب‌ قابل‌ شنيدن‌ باشد. به‌ وسيله‌ صدا، هم‌ مي‌توان‌ اسب‌ را به‌ حركت‌ در هريك‌ از گام‌ها، واداشت‌ و هم‌ او را به‌ مركز دايره‌ نزد خود دعوت‌ كرد.

 اثرهاي‌ تسمه‌ 
 بند يا تسمه‌ وسيله‌اي‌ است‌ براي‌ حركت‌ روي‌ قوس‌ دايره‌، دور كردن‌ اسب‌ از مركز، وادار كردن‌ به‌ حركت‌ دلخواه‌ به‌وسيله‌ نوسان‌هاي‌ افقي‌، متوقف‌ كردن‌ اسب‌ در روي‌ دايره‌ و بالاخره‌ متنبه‌ كردن‌ او به‌ وسيله‌ تكان‌هاي‌ كم‌ و بيش‌ محكم‌. تسمه‌ نه‌ بايد زياد كشيده‌ و نه‌ زياد مواج‌ باشد تا اسب‌ متوجه‌ مقصود سوار شده‌ و بنا به‌ ميل‌ او بدون‌ هيچ‌ گونه‌ مقاومتي‌ شعاع‌ دايره‌ را كم‌ و يا زياد كند. اين‌ روش‌ بسيار مفيد است‌ ولي‌ بايد با كمال‌ مهارت‌ به‌ كار برده‌ شود زيرا اين‌ وسيله‌ مفيد در دست‌ اشخاص‌ بي‌تجربه‌ و كم‌ حوصله‌ مانند شمشيري‌ در دست‌ ديوانه‌ خواهد بود.
 گاهي‌ با كلگير مخصوص‌ در پي‌ تأديب‌ اسب‌ هم‌ برمي‌آيند. در اين‌ صورت‌ با نوسان‌هاي‌ عمودي‌ طناب‌ ضربت‌هايي‌ بر روي‌ استخوان‌ بيني‌ او وارد مي‌آورند. اگر بخواهند اين‌ ضربات‌ محكم‌تر باشد بايد دست‌ را ابتدا به‌ جلو و بالا برده‌، سپس‌ به‌ سرعت‌ به‌عقب‌ بكشند به‌ اين‌ ترتيب‌ نه‌ تنها ضربت‌ محكمي‌ بر روي‌ استخوان‌ بيني‌ وارد مي‌شود بلكه‌ در پوزه‌ هم‌ اثر مي‌كند.


 اثر شلاق‌ بلند
 شلاق‌ براي‌ جلو راندن‌ اسب‌ ـ تحرك‌ بيشتر ـ دور كردن‌ او از مركز دايره‌ و اگر لازم‌ شد، تنبيه‌ به‌ كار مي‌رود. اگر اسب‌ بند را بكشد دليلش‌ اين‌ است‌ كه‌ از شلاق‌ بلند كه‌ بي‌مورد و ناماهرانه‌ به‌ كار برده‌ شده‌ هراسان‌ است‌. در نتيجه‌ از شخصي‌ كه‌ بند را در دست‌ دارد فرار كرده‌ و به‌ عبارت‌ ساده‌ بند را مي‌كشد. بنابراين‌ تا موقعي‌ كه‌ اسب‌ به‌ صداي‌ زبان‌ و اشارهاي‌ تسمه‌ آشنا نشده‌، شايسته‌ نيست‌ شلاق‌ بلند را به‌ كاربرد. در اين‌ حالت‌ يك‌ شلاق‌ كوتاه‌ به‌ منظور جلو راندن‌ اسب‌ و يا دور كردن‌ او از مركز دايره‌ كافي‌ است‌. در جلسات‌ اوليه‌ شلاق‌ بلند را فقط‌ موقعي‌ بايد به‌ كار برد كه‌ اسب‌ نافرماني‌ كرده‌ و از حركت‌ به‌ جلو خودداري‌ كند. در اين‌ صورت‌ دستيار مربي‌ شلاق‌ را به‌ دست‌ گرفته‌ و نكات‌ زير را رعايت‌ مي‌كند:
    اسب‌ نبايد شلاق‌ را ديده‌ و يا صداي‌ آن‌ را بشنود.
    اثر شلاق‌ بايد در روي‌ قسمت‌ خلفي‌ باشد.
    انتهاي‌ شلاق‌ بايد بين‌ انگشت‌ شصت‌ و سبابه‌ قرار بگيرد.
    در موقع‌ بكار بردن‌ شلاق‌ بايستي‌ شصت‌ دست‌ را به‌ اسب‌ نزديك‌ كرد و آرنج‌ را به‌ نسبت‌ ضربه‌اي‌ كه‌  مي‌خواهد وارد شود، كم‌ و بيش‌ از بدن‌ دور كرد.
    موقعي‌ كه‌ شلاق‌ براي‌ تأديب‌ به‌ كار برده‌ مي‌شود بايد آن‌ را طوري‌ در دست‌ گرفت‌ كه‌ انتهاي‌ آن‌ از طرف‌  انگشت‌ كوچك‌ خارج‌ شود. اين‌ عمل‌ بايد با كمال‌ احتياط‌ انجام‌ شود والا اسب‌ متوحش‌ شده‌ و بند را خواهد  كشيد.
    اگر اسب‌ دايره‌ را كوچك‌ و خود را به‌ مركز نزديك‌ كند، كافي‌ است‌ شلاق‌ و يا شلاق‌ بلند را به‌ او نشان‌ داده‌ و  درصورت‌ لزوم‌ ضربه‌ ملايمي‌ به‌ شانه‌ و يا گردن‌ آن‌ وارد آورد.
 براي‌ دور كردن‌ اسبي‌ كه‌ در روي‌ يك‌ دايره‌ كوچك‌ حركت‌مي‌ كند ضربت‌ انتهاي‌ دسته‌ شلاق‌ بر روي‌ شانه‌ كافي‌ خواهد بود. هيچ‌ گاه‌ براي‌ تصحيح‌ وضعيت‌ نبايد در حالي‌ كه‌ شلاق‌ در دست‌ است‌ بازوها را تكان‌ داده‌ و باعث‌ وحشت‌ اسب‌ شد.

 تركيب‌ صدا با اشاره‌ تسمه‌ و شلاق‌ بلند 
 به‌ هنگام‌ تسمه‌ گردان‌ بايد از صداي‌ زبان‌، تسمه‌ و شلاق‌ بلند هم‌ زمان‌ استفاده‌ كرد. زيرا هريك‌ از اين‌ كمك‌ها مكمل‌ هم‌ هستند و به‌ موقع‌ هم‌ جانشين‌ يكديگر مي‌شوند. با تمرين‌هاي‌ تسمه‌ گردان‌ در وقت‌ و نيرو هم‌ صرفه‌جوئي‌ مي‌شود.
 توصيه‌ مهم‌: تا موقعي‌ كه‌ اسب‌ نياموخته‌ با گام‌ قدم‌ روي‌ قوس‌ دايره‌اي‌ با قطر كم‌ حركت‌ كند و به‌ عبارت‌ ديگر ملايمت‌ و اطاعت‌ لازم‌ را به‌ دست‌ نياورده‌ است‌، بايد از حركت‌ دادن‌ آن‌ بر روي‌ يك‌ دايره‌ بزرگ‌ يا به‌ گام‌هاي‌ يورتمه‌ و چهار نعل‌ خودداري‌ كرد.
 تسمه‌ بايد محكم‌، بادوام‌ سبك‌ و بدون‌ گره‌ باشد. اگر بند محكم‌ نباشد در اثر كشيدن‌ پاره‌ خواهد شد، اگر سنگين‌ باشد موقعي‌ كه‌ اسب‌ روي‌ دايره‌ حركت‌ مي‌كند وزن‌ آن‌ سر و گردن‌ اسب‌ را خسته‌ مي‌كند و بالاخره‌ اگر گره‌دار باشد به‌ هنگام‌ كوتاه‌ يا بلند كردن‌،گره‌ها مانع‌ لغزش‌ تسمه‌ در دست‌ مربي‌ مي‌شوند.
 

پوزه‌ بند بد بسته‌ شده‌، پائين‌ و شل‌ پوزه‌ بند صحيح‌ بسته‌ شده‌، بالا و به‌ اندازه‌

 پوزه‌بند يا رودماغي‌ مهار بايد طوري‌ در زير گونه‌هاي‌ اسب‌ ميزان‌ شود كه‌ مانع‌ تنفس‌ حيوان‌ نشود. (به‌ قدر كافي‌ بالا) ضمناً تسمه‌ آن‌ بايد به‌ اندازه‌ كافي‌ محكم‌ شود تا مهار حركت‌ نكند، در غير اين‌ صورت‌ علاوه‌ بر اين‌ كه‌بيني‌را زخمي‌ مي‌كند به‌ چشم‌ سمت‌ خارج‌ هم‌ صدمه‌ مي‌زند. حلقه‌ وسط‌ مهار كاربرد بيشتري‌ داشته‌ تغيير دست‌ را ساده‌تر مي‌كند.


 حركت‌ دادن‌ با صدا
 در شروع‌ با «نوچ‌، نوچ‌» اسب‌ را به‌ حركت‌ مي‌اندازيم‌. براي‌ اين‌ كار مربي‌ كنار اسب‌ قرار مي‌گيرد. بند را گرفته‌ پس‌ از نوازش‌ به‌ همراه‌ «نوچ‌، نوچ‌» و كشيدن‌ بند مسافتي‌ كوتاه‌ روي‌ خط‌ مستقيم‌ با گام‌ قدم‌ به‌ همراه‌ او طي‌ مي‌كند و بعد با استفاده‌ از «هولا» او را متوقف‌ كرده‌ و نوازش‌ مي‌كند. بند را به‌ دست‌ ديگر داده‌ و تمرين‌ را از سر مي‌گيرد.
 پس‌ از اطاعت‌ اسب‌ از فرامين‌، مربي‌ خط‌ مستقيم‌ را ترك‌ گفته‌ و اسب‌ را بر روي‌ دايره‌ به‌ شعاع‌ دو الي‌ سه‌ متر به‌ كمك‌ شلاق‌ بلند و يا شلاق‌ دستي‌ به‌ حركت‌ انداخته‌ خود نيز براي‌ اين‌ كه‌ اسب‌ را در حركت‌ به‌ جلو نگاه‌ دارد، در عقب‌ شانه‌ اسب‌ بر روي‌ دايره‌ متحدالمركزي‌ حركت‌ مي‌كند.

 متوقف‌ كردن‌ 
 اسب‌ بايد به‌ صداي‌ «هولا» در روي‌ دايره‌ متوقف‌ شود و همين‌ كه‌ توقف‌ نمود مربي‌ بايد با كمال‌ ملايمت‌ به‌ طرف‌ او رفته‌ و نوازشش‌ كند.
 

 بعضي‌ وقتها در حالي‌ كه‌ انتهاي‌ تسمه‌   به‌ طرف‌ پهلوي‌ اسب‌ برويد و آو را نوازش‌ 
 دستتان‌ است‌ اسب‌ را درست‌ روي‌ دايره‌   و تشويق‌ كنيد
 نگه‌ داريد

 اگر اسب‌ در حركت‌ به‌ جلو مكث‌ كرد، مربي‌ خود را به‌ عقب‌ و به‌ طرف‌ كفل‌ كشانده‌ و در ضمن‌ تسمه‌ را كمي‌ رها كند و در صورت‌ لزوم‌ از دستيار خود كمك‌ مي‌گيرد. موضوع‌ مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ اسب‌ نترسيده‌ و خود را به‌ عقب‌ نكشد.


 آمدن‌ به‌ نزد مربي‌ 
 اسب‌ بايد به‌ صداي‌ «بيا» و جزئي‌ كشش‌ تسمه‌ به‌ مركز دايره‌ بيايد. اگر اسب‌ پس‌ از اين‌ كه‌ به‌ چند قدمي‌ مربي‌ رسيد، سر دست‌ بلند شد و از جلو آمدن‌ خودداري‌ كرد، بايد به‌ عوض‌ نزديك‌ شدن‌ به‌ او، يك‌ دو قدم‌ به‌ عقب‌ رفت‌ او را از پهلو به‌ حركت‌ درآورد و دوباره‌ به‌طرف‌ خود كشيد.
 اگر اسب‌ به‌ سر دست‌ بلند شدن‌ ادامه‌ دهد، مربي‌ به‌ كمك‌ خود دستور مي‌دهد به‌ پشت‌ اسب‌ رفته‌ و اسب‌ را مجبور به‌ پيشروي‌ كند. براي‌ اين‌ منظور كمك‌ نبايد در مقابل‌ چشم‌ اسب‌ به‌ عقب‌ برود بلكه‌ بايد دايره‌ بزرگي‌ را طي‌ كند تا باعث‌ وحشت‌ او نشود. همين‌ كه‌ اسب‌ به‌ مركز رسيد بايد او را نوازش‌ كرده‌ و قدري‌ جو يا قند به‌ او بدهيم‌. وقتي‌ تمرين‌ به‌ دست‌ چپ‌ به‌ درستي‌ اجرا شد، تمرين‌ روي‌ دست‌ راست‌ از سر گرفته‌ مي‌شود.

 تبديل‌ دست‌
 براي‌ تبديل‌ دست‌، مربي‌ اسب‌ را به‌ مركز آورده‌ بند را كمي‌ رها مي‌كند و شلاق‌ را از دست‌ راست‌ به‌ دست‌ چپ‌ داده‌ و بند را به‌ دست‌ راست‌ مي‌گيرد. عمل‌ تعويض‌ شلاق‌ از دستي‌ به‌ دست‌ ديگر بايد از عقب‌ صورت‌ گيرد تا، اسب‌ آن‌ را نديده‌ و متوحش‌ نشود. هر دفعه‌ كه‌ مربي‌ مي‌خواهد بند را به‌ دلخواه‌ بلندتر كند، بايد توجه‌ كند، بر روي‌ زمين‌ كشيده‌ نشود.

 عادت‌ دادن‌ اسب‌ به‌ حركت‌ از مركز دايره‌ به‌ محيط‌ آن‌
 مربي‌ كه‌ در محل‌ خود تقريباً بدون‌ حركت‌ ايستاده‌ بايد با صداي‌ زبان‌ و در عين‌ حال‌ ضربه‌ ملايم‌ شلاق‌ بر روي‌ شانه‌، اسب‌ را از مركز دايره‌ به‌ طرف‌ محيط‌ آن‌ براند.
 حركت‌ شلاق‌ شانه‌هاي‌ اسب‌ را از مركز دور كرده‌ و اسب‌ را بر روي‌ كفل‌ چرخش‌ مي‌دهد، به‌ اين‌ ترتيب‌ مربي‌ تقريباً در پشت‌ اسب‌ قرار گرفته‌ و براي‌ راندن‌ او به‌ جلو بهترين‌ وضعيت‌ را خواهد داشت‌. پس‌ از دو الي‌ سه‌ جلسه‌ تمرين‌ به‌ دست‌ راست‌ و به‌ دست‌ چپ‌، استفاده‌ از شلاق‌ لازم‌ نيست‌ و تنها با اشاره‌ دست‌ راست‌ به‌ زير شقيقه‌ چپ‌ اسب‌ مي‌توان‌ او را به‌ حركت‌ بر روي‌ دايره‌ به‌ دست‌ چپ‌ وا داشت‌. بالاخره‌ اسب‌ بايد به‌ صورتي‌ ورزيده‌ شود كه‌ با رها كردن‌ و يا كشيدن‌ تسمه‌ از مركز دايره‌ دور و يا به‌ آن‌ نزديك‌ شود.
حركت‌ با گام‌هاي‌ قدم‌ و يورتمه‌

  اسب‌ بايد در تسمه‌ گردان‌ به‌ روشهاي‌ زير حركت‌ كند:
    از قدم‌ به‌ يورتمه‌ ـ از يورتمه‌ به‌ قدم‌ و سپس‌ از قدم‌ به‌ ايست‌. 
    از ايست‌ به‌ يورتمه‌ (خواه‌ روي‌ دايره‌ بوده‌ و  خواه‌ در حال‌ حركت‌ از مركز به‌ طرف‌ محيط‌ باشد). 


 تمرين‌ چهار نعل‌ در تسمه‌ گردان‌ 
 پس‌ از اينكه‌ اسب‌ به‌ درستي‌ با گام‌ يورتمه‌ بر روي‌ دايره‌ حركت‌ كرد. بايد بر سرعت‌ او افزود تا به‌ چهار نعل‌ بيافتد. گاهي‌ اوقات‌ با وجودي‌ كه‌ اسب‌ به‌ اندازه‌ كافي‌ نرم‌ و مطيع‌ هم‌ به‌نظر مي‌آيد به‌ سختي‌ به‌ چهار نعل‌ مي‌افتد. براي‌ رفع‌ اين‌ عيب‌، بايد او را به‌ دفعات‌ چه‌ در روي‌ محيط‌ دايره‌ و چه‌ در موقع‌ حركت‌ از مركز به‌ طرف‌ محيط‌، از ايست‌ به‌ يورتمه‌ انداخت‌.
 با تكرار و تأكيد روي‌ اين‌ حركت‌، اسب‌ پس‌ از 2 الي‌ 3 گام‌ به‌ چهار نعل‌ مي‌افتد. پس‌ از اطاعت‌ از فرامين‌ و اجراي‌ صحيح‌ حركت‌، بايد او را متوقف‌ كرده‌ به‌ مركز دايره‌ آورد و نوازش‌ كرد. اين‌ تمرين‌ به‌ تناوب‌ با هر دو دست‌ اجرا مي‌شود تا اسب‌ هر چه‌ زودتر بر روي‌ دايره‌ مطيع‌ و فرمانبردار شود.
 اگر بخواهند به‌ وسيله‌ شلاق‌ بلند اسب‌ را به‌ چهار نعل‌ بيندازند، اسب‌ به‌ ترسيده‌ بند را مي‌كشد پس‌، تا مي‌توان‌ بايد از آن‌ احتراز كرد.
 پس‌ از اين‌ مرحله‌ از تمرين‌ اگر چند جلسه‌اي‌ را به‌ تمرين‌، چهار نعل‌ اختصاص‌ داديم‌ و همه‌ نكات‌ و ظرايف‌ را هم‌ به‌ كار برديم‌ و اسب‌ همچنان‌ بند را مي‌كشد و حالت‌ فرار به‌ خود مي‌گيرد، شك‌ نكنيد كه‌ در تمرين‌هاي‌ قبلي‌ عجله‌ كرده‌ و او هنوز آمادگي‌ حركت‌ با گام‌ چهار نعل‌ با تسمه‌ را ندارد. مربي‌ بايد تمرين‌هاي‌ قبلي‌ را تكرار كرده‌ و از سر بگيرد.
 فراموش‌ نكنيم‌ كه‌ تسمه‌ گردان‌ مخصوص‌ تربيت‌ اسب‌ جوان‌ نيست‌ و در تمام‌ مراحل‌ سواري‌ از ابتدا تا به‌ انتها لازم‌ است‌ و قصور در انجام‌ آن‌ شايسته‌ نيست‌.

ده رمز آشنایی با اسب




یک سوارکار خوب می‌تواند اسب را به انجام کاری وادار کند ولی بهترین سوارکار کسی است که اسب را طوری تربیت کند که با میل خودش کاری را انجام دهد نه به زور اسبهای جوان را از هر دو طرف تمرین دهید. نه فقط به روش سنتی گذشته از طرف چپ تا درآینده وقتی از طرف دیگر (راست) به آنها نزدیک می‌شوید از شما نترسند.


زبان اسب، زبانی کاملاً قابل پیش‌بینی، قابل تشخیص و تأثیرگذار است. وظیفه ماست تا جایی که امکان دارد این زبان را یاد بگیریم.
منطقی نیست که از اسبمان بخواهیم که هیچ وقت نترسد. ولی می‌توانیم طوری تربیتش کنیم که در هنگام ترس هم واکنشی کنترل شده از خودش نشان دهد. به خاطر داشته باشید که هروقت اسب را آزرده خاطر کنید حق اینکه از شما بترسد را دارد.


یک سوارکار واقعی از ارزش برقراری ارتباط دوستی با اسب خود غافل نمی‌شود.


مقاله علمی :

کتاب اسرار چند گانه نوشته «کلی مارکس» از دست پروردگان سوار کار با نفوذ کالیفرنیایی «مانتی رابرتز» یا همان کسی که او را نجواگر واقعی اسب نام نهاده‌اند می‌باشد.


هر چه می‌گذرد روش به هم پیوستن اسب و انسان مانتی رابرتز به عنوان بهترین راه ممکن برای تعلیم اسب‌های جوان و ارتباط برقرار کردن با اسب‌هایی که مشکلات رفتاری دارند بیش از پیش در اذهان سوارکاران جا باز می‌کند.


مانتی در روش خود که آن را «ایکاس» Equsمی‌نامد به جای خیره شدن در چشم‌های اسب یا بستن و محدود کردن حیوان از زبان اندامی برای ارتباط با اسب‌ها استفاده می‌کند که درحقیقت تقلیدی از زبان اندامی خود اسب می‌باشد.


روش او مستلزم داشتن درک عمیقی از خصوصیات روحی اسب یا همان روانشناسی اسب می‌باشد که ما را قادر می‌سازد تا اسبها را به روشی کاملاً دلسوزانه، مؤثر و بی‌خطر تربیت کنیم.


«مانتی» معتقد است که همه افراد جامعه اسب می‌توانند «ایکاس» را یاد بگیرند و به همین منظور دانش خود را از طریق سخن رانی‌ها، نمایش‌ها، کتابها و ویدئوها و در انگلستان از طریق کلاسهای سوارکاری «کلی مارکس» و همچنین نوشتن مقالاتی برای مجله «اسب و سوارکار» (Horse & Riders) به گوش مخاطبان خود می‌رساند.


در ادامه مطلب مانتی «کلی مارکس» دانش خود را در مورد اسب‌ها دراختیار شما قرار خواهند داد.
لطفاً قبل از اینکه حتی به فکر تربیت اسب خودتان بیفتید آنها را بخوانید!


رمز اول :
اسب حیوانی است پرشی نه جنگیدنی :


هرگز از اهمیتی که این مسأله در تربیت اسب دارد غافل نشوید.
در جهان وحش «اسب» همیشه نقش طعمه را داشته است تا اینکه حیوانی شکارچی باشد.
وقتی شما به جای اینکه نقش میزبان را داشته باشید نقش غذا را بازی کنید دیدگاه کاملاً متفاوتی نسبت به زندگی خواهید داشت. «مانتی رابرتز» بر این عقیده است که خانم‌ها خیلی بهتر از آقایان این دیدگاه اسب را درک می‌کنند چرا که آنها معنای آسیب‌پذیری را در شرایطی از جمله وقتی که دیر وقت در خیابانی قدم می‌زنند یا وقتی که تنها مسافر قطار هستند و ناگهان مردی وارد کوپه می‌‌شود حس کرده‌اند.


البته پیشینه زندگی و طرز تربیت ما در گذشته تأثیر مستقیمی بر روی واکنش ما در چنین مواردی دارد.
این مسأله در مورد اسب‌ها هم صدق می‌کند. اصلاً منطقی نیست که از اسبمان بخواهیم که هیچ وقت نترسد. ولی می‌توانیم طوری تربیتش کنیم که در هنگام ترس هم واکنشی کنترل شده از خودش نشان دهد. به خاطر داشته باشید که هر وقت اسب را آزرده‌خاطر کنید حق اینکه از شما بترسد را دارد!


رمز دوم :
اسب‌ها احساسات بسیار پیشرفته‌ای دارند :



همه می‌دانند که سگ‌ها دوست دارند رضایت خاطر افراد را به خود جلب کنند و با تحسین و تشویق می‌توان آنها را آموزش داد این مسأله در مورد اسب‌ها نیز صدق می‌کند گرچه این خصلت ذاتی آنها خیلی دست کم گرفته شده است.


درست است که اسب‌ها و سگ‌ها یکی نیستند ولی احتمالاً این تناقض ناشی از مدت زمانی است که به منظور تعلیم صرف هریک از این دو گونه می‌کنیم. اسب‌ها طبیعتی اجتماعی دارند و متقابلاً نیاز به دوستی و معاشرت هم دارند، اگر حیوانی از تیره خودشان در دسترس نباشد آنها با موجودات دیگر از جمله انسان‌ها خو خواهند گرفت.


همانطور که هر رابطه‌ای در زندگی برای شما از اهمیت خاصی برخوردار است اگر رابطه شما با اسبان هم برایتان مهم است باید کمی از وقتتان را هم صرف معاشرت با او کنید.


یک سواری مختصر و برگشتن سرکار، دغدغه‌های روزمره چیزی نیست که بتوان اسمش را معاشرت گذاشت.
«این استارک» در طی مصاحبه‌ای که بعد از مسابقات المپیک آتلانتا با او انجام شده بود گفته بود من ده دقیقه از روز را فقط صرف نوازش کردن و صحبت کردن با اسبم می‌کنم.


اگر چنین جمله‌ای را از زبان یک سوارکار زن شنیده بودیم شاید کمتر تعجب می‌کردیم چون اصولاً خصلت لطافت و نرمی در مورد خانم‌ها بیشتر صدق می‌کند تا آقایان.


ناگفته نماند که یک سوارکار واقعی هرگز از ارزش برقراری ارتباط دوستی با اسب خود غافل نمی‌شود.


حتی «زئوفون» هم که آنقدرها نسبت به اسب‌ها احساساتی نبود ۲۳ قرن پیش در مورد آنها چنین گفته است:
وقتی اسب شما با دیدن چیزی رم می‌کند و تمایلی به نزدیک شدن به آن ندارد باید به او نشان دهید که هیچ دلیلی برای ترسیدن وجود ندارد لااقل برای اسب شجاعی همچون او.


اما اگر باز هم از رفتن به سمت شیئی سرباز زد شیئی که از نظر اسبتان ترسناک است او را لمس کرده و سپس او را به آرامی به سمت آن شیئی هدایت کنید.
کورش کبیر ۱۳ ساله بود که از دست سربازان بزدل و دست و پا چلفتی‌اش که از پس مهار کردن و سواری گرفتن از اسب زیبا و سرحالش برنمی‌آمدند به تنگ آمد.


هنگامی که کورش گفت من بهتر از شما از پس این اسب برمی‌آیم، مورد تمسخر سربازانش قرارگرفت ولی او ناامید نشد و شجاعانه به سمت اسب دوید و افسارش را گرفت و سراسب را به سمت خورشید برگرداند چرا که می‌دانست اسب از سایه خودش ترسیده است. کورش بعد از اندکی ناز و نوازش و بدون اینکه کوچکترین صدمه‌ای به اسب وارد کند سوارش شد.


از آن به بعد «بوسفالاس» اسب جنگی محبوب کورش شد. پیروزیهای بسیاری از سوار بر او بدست آورد. چندی بعدی شهری را به افتخار او به همین نام نهاد. یک سوارکار خوب می‌تواند اسب را به انجام کاری وادار کند ولی بهترین سوارکار کسی است که اسب را طوری تربیت کند که با میل خودش کاری را انجام دهد نه به زور!


اسب‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و از معاشرت با دیگر اسب‌ها لذت می‌برند. اگر اهمیتی برای رابطه خود با اسبتان قائل هستید اندکی هم زمان صرف معاشرت با او کنید.


رمز سوم :
اسب‌ها مغز فندقی نیستند !


چند وقت پیش سوارکاری به کشور ما آمد تا کارهای خودش را به نمایش بگذارد چندین بار در حین برنامه‌هایش از اسب به عنوان حیوانی با مغزی اندازه گرد و نام برد.
آیا گفته‌اش صرفاً لطیفه‌ای بود برای تحقیر کردن اسب؟ یا اینکه حضار گرامی واقعاً هیچ اطلاعی از آناتومی اسب نداشتند؟


بد نیست بدانید که اندازة مغز یک حیوان ربطی به هوش و درایت آن ندارد عوامل بسیاری از جمله اندازة مغز در ارتباط با بدن حیوان یا به بیانی بهتر تعامل قسمت‌های مختلف مغز با بدن حیوان نیز دخیل هستند.
آمار به ما نشان می‌دهد که مغز اسب دارای وزنی در حدود ۲۳ اونس (۶۵۰ گرم) می‌باشد.
قسمت جلوی مغز از لایه‌های هم پوشانی تشکیل شده است.
لایه بیرونی نئوکورتکس (Neocor Tex) به پردازش اعمالی نظیر فکر کردن، تصور کردن، برنامه‌ریزی و صحبت کردن اختصاص داده شده است. اندازه نئوکورتکس در مغز انسان تقریباً در برابر مغز اسب می‌باشد.


لایه بعدی لایمبیک سیستم (limbic system) نام دارد که ارتباط آن با حواسی نظیر واکنش‌های عاطفی، درد و لذت‌بردن توسط اکثر محققان پذیرفته شده است. لازم به یادآوری است که فرآیند یادگیری هم در همین لایه انجام می‌شود.


جالب است بدانید که این بخش از مغز اسب و انسان تقریباً هم اندازه‌اند که بی‌شک دلیل محکمی بر این ادعاست که اسب‌ها موجوداتی عاطفی هستند.
رمز چهارم :
اسبها می‌بایست اجسام را از هر دو طرف ببینند :





در مقایسه با عملکرد مغز انسان مغز اسب توانایی اندکی در برقراری ارتباط بین نیمکره چپ و راست دارد.
اگر همیشه اسب خود را از یک طرف تمرین می‌دهید (همان طرفی که به شما نزدیکتر است) احتمالاً در هنگام نزدیک شدن به او از سمت دیگر، با عکس‌العمل غیرمنتظره‌ای رو به رو خواهید شد.


پس وقتی که برای اولین‌بار سوار اسبی می‌شوید مراقب گردش کردنش به سمت راست باشید گرچه ممکن است شما را با چشم دیگرش دیده باشد، اگر اسبی از جناح نزدیکتر بهتر از جناح دورتر با شما همکاری می‌کند صرفاً به این خاطر است که شما اسبتان را فقط از سمت نزدیکتر به خودتان تعلیم داده‌اید.
البته خلاف این مطلب نیز صادق است یعنی اگر اسبی هنگام تعلیم در طرفی که به شما دورتر است، بهتر عمل می‌کند، احتمالاً یا تمرینات در سمت نزدیک خشن بوده یا ضربه شدیدی از آن سمت به اسب وارد شده است. اسبهای جوان را از هر دو طرف تمرین دهید نه فقط به روش سنتی گذشته از طرف چپ تا درآینده وقتی از طرف دیگر (راست) به آنها نزدیک می‌شوید از شما نترسند.


رمز پنجم :
اسب برای یادگیری به آرامش نیاز دارد :


شاید شما بتوانید یک اسب مضطرب را وادار کنید که به اصطبل وارد شود یا از چیزی که قبلاً از آن می‌ترسید عبور کند یا حتی از روی موانع بپرد ولی مجبور کردن اسب به انجام یک کار با یادگیری یک رفتار جدید زمین تا آسمان فرق می‌کند.
مسلماً وقتی اسب از نبودن شلاق جارو یا چیزهایی که از آن می‌ترسیده اطمینان حاصل کند کار مربی خیلی سخت‌تر خواهد شد.
طی جلسات تمرین اسب باید از آرامش کامل برخوردار، و ذهنش پذیرای تعالیم جدید باشد.


خیلی وقتها مربی جلسه تمرین را با هدف خاصی آغاز می‌کند ولی در پایان به نتیجه‌ای می‌رسد که هیچ ربطی به هدف اولیه‌اش نداشته است. به عنوان مثال ممکن است مربی یکی از جلسات تمرین را صرف آموزش اسب برای رفتن به داخل اصطبل یا تریلر کند و برای رسیدن به این هدف از فشار استفاده کند به این طریق که هر بار که افسار را می‌کشد به اسب فرصت بدهد تا یاد بگیرد چطور خودش را از فشار وارده خلاص کند و هر بار که در رفتار اسب کوچکترین پیشرفتی حاصل می‌شود با دادن پاداش او را به ادامه کار تشویق کند. اگر برای مدتی این تمرین ادامه پیدا کند اسب به راحتی وارد اصطبل یا تریلر خواهد شد و مهم‌تر از آن حس اعتمادش نسبت به مربی افزایش خواهد یافت.


به خاطر داشته باشید که این یادگیری باید پله‌پله و به تدریج انجام شود. خیلی از مربی‌ها تا چشمشان به اسب می‌افتد می‌خواهند اسب را به هر طریقی که شده وارد اصطبل کنند ولی اسم این روش را نمی‌توان تمرین گذاشت.


پس همیشه به این فکر باشید که تمرینات را پیش ببرید تا اینکه به فکر سرعت یادگیری باشید.


رمز ششم :
اسبها تحسین کردن شما را کاملاً درک می‌کنند :


قبل از هر چیز باید با اسب یک رابطه عاطفی برقرار کنید تا جلب رضایت شما برای او مهم باشد.
بنابراین نتایجی که شما از ناز و نوازش اسب خواهید گرفت بسیار قابل توجه است. اگر چه این تنها زبان برای برقراری ارتباط با اسب نیست ولی اسب‌ها می‌توانند یاد بگیرند که چطور از این پاداش‌ها لذت ببرند.


بهترین لذت وقتی است که شما فشار را از روی اسب برمی‌دارید که این کار خودش بزرگترین پاداش برای او به حساب می‌آید. اگر شما پس از اینکه اسبتان از پس انجام حرکت مشکلی برآمد از آن پیاده شوید و «تنگ» او را شل کنید آن حرکت به عنوان یک حرکت خوب در ذهن او حک خواهد شد.


تشویق در عمل :

در دوران مسابقات آماتور، پرش با اسب به دو اسب مسابقه‌ای سرکش برخوردم که همه به من می‌گفتند این دو هرگز نخواهند پرید. ولی حدس بزنید بعداً چه اتفاقی افتاد.
با وجود اینکه شش روز در هفته با آنها به سواری می‌رفتم. روزهای تعطیل هم دوست داشتم به سواری بروم. وقتی اسب اولی را چهار نعل به طرف بسته‌های شاخ و برگ درختها هدایت کردم خیلی راحت و بدون دردسر از روی آنها عبور کرد.
دفعه بعدی دو مرتبه همین اتفاق تکرار شد اما این بار از اسب پیاده شدم و به خانه برگشتیم.


به مدت پنج هفته یکشنبه‌ها من این کار را تکرار می‌کردم و هر دفعه نسبت به قبل پیشرفت کمی حاصل می‌شد تا اینکه یک روز بالاخره موفق شد از روی نرده‌های کوتاه حصیری به راحتی عبور کند. دیگر وقت آن رسیده بود که آن را به دست حرفه‌ای‌ها بسپارم.


در اولین مسابقه‌اش برنده شد. آن روز خیلی‌ها ناراحت شدند چون هیچ‌کس روی آن اسب شرط نسبته بود. البته هیچ‌کس هم نپرسید چطور این اسب از تمرین‌های یکشنبه ناگهان به یک اسب پرشی تبدیل شد. من هم هیچ وقت راجع به آن حرفی نزدم.


رمز هفتم :
اسب‌ها نسبت به لمس شدن بسیار حساس هستند :


اسبها با نوازش یکدیگر برای برقراری رابطه دوستی استفاده می‌کنند.
تحریکات حسی در اسبها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. یک اسب می‌تواند مزاحمت یک مگس را روی پوستش حس کند و به راحتی آن را دور کند، اما بسیاری از انسانها با اسب‌ها رفتار خشنی دارند و ظاهراً اسب را با تراکتور اشتباه گرفته‌اند.


«لندا تلینگتن جونز» تحقیقات بسیار جالبی بر روی تحریکات حسی اسب‌ها انجام داده که اشاره به آنها در اینجا مقدور نیست.
حتی یک مربی معمولی هم باید به حساسیت اسب نسبت به تحریکات حسی و لذتی که اسب از این تحریکات می‌برد توجه داشته باشد (رابطه بین فیزیولوژی و روانشناسی).
از جمله این روابط حسی می‌توان به آرامشی که اسب از پایین آوردن سرش بدان دست می‌یابد اشاره کرد.


رمز هشتم :
برداشت اسب‌ها از غذا نسبت به برداشتی که حیوانات درنده از غذا به عنوان پاداش دارند کاملاً متفاوت است :


پاداش غذایی در مورد حیوانات وحشی چون سگ‌ها و ماهی‌ها و خرس‌ها اثر مطلوبی دارد چرا که این حیوانات طبیعتی شکارگر دارند و همواره در کمین غذا نشسته‌اند و چنانچه موفق به شکار نشوند با گرسنگی مواجه خواهند شد.
حیوانی مثل اسب که همیشه در طبیعت نقش طعمه را داشته هرگز مثل حیوانات شکارگر غذا و پاداش را به هم مرتبط نمی‌داند.
غذا همیشه در اطرافش وجود داشته و هیچ وقت در کمین علوفه نبوده و یا اینکه بخواهد به دنبال علوفه بدود.


ممکن است استفاده از غذا برای فرستادن اسب گرسنه به داخل اصطبل یا گرفتار کردن آن جواب بدهد ولی اگر نتوانیم در نبود. غذا آن را به داخل اصطبل هدایت کنیم حاکی از این مطلب است که تعلیمات، تأثیر مفیدی بر روی حیوان نداشته است.
بعضی اوقات اسب‌هایی را دیده‌ایم که پس از گرفتن غذا چند قدم به عقب می‌روند.
غذا دادن می‌تواند خوی گاز گرفتن و رفتارهای هل‌دادن را نیز در مورد اسب تقویت کند. از طرف دیگر غذا دادن به عنوان وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط و همبستگی می‌تواند مفید واقع شود همچنین می‌توان از آن به عنوان وسیله‌ای برای ایجاد حواس‌پرتی در اسب استفاده کرد. این روش بخصوص در هنگام فیزیوتراپی وقتی که می‌خواهیم اسب گردنش را برگرداند بسیار مفید واقع می‌شود.


رمز نهم :
اسب‌ها از زبان اندامی واضح و قابل فهم (کپی‌برداری) استفاده می‌‌کنند که مانتی آن را Equus ایکاس (ارتباط برقرار کردن) می‌نامد :


فرض کنید به فرانسه برویم و مردم آنجا را وادار کنیم با ما انگلیسی صحبت کنند چنین رفتاری نه تنها بی‌ادبانه است بلکه ممکن است باعث شود در نظر آنها فردی خودخواه جلوه کنیم.
مسلماً در پی چنین رفتاری نخواهیم توانست ارتباط گرمی با آنها برقرار کنیم. در مورد اسب‌ها هم چنین است. در تاریخ شش‌هزار ساله سوارکاری همیشه از اسب‌ها انتظار می‌رفته که از چیزی که ما می‌خواستیم به آنها بفهمانیم سر دربیاورند. آیا وقت آن نرسیده که ما هم کمی به خودمان سختی بدهیم یا آنچه آنها سعی می‌کنند. به ما بفهمانند را درک کنیم؟
بعضی اوقات وقتی در ارتباط با اسبها به مشکل برمی‌خورم به یاد کتاب پرفروش «مردان مریخی و زنان ونوسی» می‌افتم که نویسندة آن بر این باور است که در یک رابطه هر دو طرف باید سعی کنند تا همدیگر را درک کنند.
زبان اسب، زبانی کاملاً قابل پیش‌بینی، قابل تشخیص و تأثیرگذار است.
وظیفه ماست تا جایی که امکان دارد این زبان را یاد بگیریم.


رمز دهم :
کافیست سه مرتبه یک حرکت را به اسب نشان دهید تا آنرا یاد بگیرد :


برای اسب‌ها مهم است که بدانند چه چیزهایی برایشان خطرآفرین است تا بتوانند به موقع از آنها فرار کنند و گرفتار نشوند. البته این مسأله تا حدودی یک توانایی ذاتی است. به همان اندازه که احساس خطر در اسب‌ها اهمیت دارد درک موقعیت‌های بی‌خطر هم برایشان مهم است. در غیر این صورت اسب تا آخر عمر از خش‌خش برگهایی که سر راهش افتاده است فرار خواهد کرد.
به طور طبیعی در دنیای وحش حیوانات کم سن و سال‌تر با الگوبرداری از عکس‌العمل مادر و دیگر اعضای گله نسبت به محرک‌ها هدایت می‌شوند. ‌آنها بسیار سریع اینگونه عکس‌العمل‌ها را یاد می‌گیرند و در زندگی آینده خود به کار می‌گیرند.
یادگیری مورد بحث ما با یادگیری که به طور طبیعی در دنیای وحش اتفاق می‌افتد زمین تا آسمان فرق می‌کند و منظور از آن چیزهایی است که اسب از بدو تولد تا موقعی که از آن سواری گرفته شود یاد می‌گیرد.
اسب‌های تحت تعلیم که آمادگی یادگیری را داشته باشند معمولاً بعد از سه بار تکرار تمرین حرکت مورد نظر را از بر می‌شوند.
اگر اسب مورد تعلیم بعد از سه مرتبه حرکت مورد نظر را یاد نگرفت به احتمال زیاد شما حرکت را به درستی به آن نشان نداده‌اید و شاید هم لازم شود در روش تعلیم خود تجدیدنظر کنید.


این مسأله در مورد یادگیری انسان هم صدق می‌کند. خوشبختانه مربیان سوارکاری گذشته که فقط با فریاد کشیدن سعی داشتند سوارکار را آموزش دهند جای خود را به مربیان جدیدی نظیر «ماری و انلس» داده‌اند که به خوبی می‌دانند با تغییر روش آموزش می‌توان سوارکارهای خوبی را تربیت کرد.
اغلب مردم فکر می‌کنند که اگر از روشی برای انجام کاری استفاده کردند و نتیجه مثبت گرفتند، بدون توجه به تغییر شرایط انتظار دارند آن روش همیشه برایشان نتیجه‌ای مطلوب به بار آورد.

برچسب‌ها: رفتار با اسب
+ نوشته شده در  ساعت   توسط فرهاد  |  نظر بدهید

بالا وپایین رفتن دم اسب در واقع شبیه به بالا وپایین رفتن سوزن روی صفحه یک دستگاه هیجان سنج است. دم بالا به معنای هوشیاری ـ فعالیت وسرشاری است.

دمی که به پایین افتاده، می تواند حاکی از خواب آلودگی، خستگی مفرط . درد، ترس شدید یا تسلیم و اطاعت باشد.

علت این امر این است که هر چه که اسب به سرعت خود در پیشروی می افزید مجموعة عضلانی ضد قوّه ثقلش بیشتر به فعالیت در می آید. این عضلات در بالا جستن وپیش رفتن به او کمک می کنند 

وبالا رفتن دم هم جزئی از کل این فعل وانفعالات است. هنگامی که اسب از سرعت خود می کاهد و یا به اصطلاح ترمز می کند، عکس این ماجرا اتفاق می افتد و دم به طرف پایین فشرده می شود.

این ارتباطات قدیمی «پاشو، برو» و «بشین، صبر کن» به صورت استعاره گرفته شده اند تا علائم ویژه ای را برای زبان بدن اسب فراهم سازند

یک اسب ممکن است دمش را صرفاً به عنوانم یک علامت بالا و پایین ببرد بدون اینکه حتی بدنش را تکان دهد.

برای مثال یک اسب جوان سرکش ممکن است به اسب دیگر نزدیک شود و با پرتاب کردن دمش به طرف بالا روی پشتش تا حد امکان آمادگی خود را برای بازی نشان دهد.

در واقع به هنگام آغاز بازی خمیدگی دم به طرف بالا و پشت تا این درجه شدت می یابد که دم گاهی کاملاً بر روی پشت خم می شود.

این علامت دعوت برای بازی، بلافاصله توسط اسب جوان مقابل، درک شده و بازی به سرعت آغاز می گردد.نکته اصلی در اینجا این است که در لحظة دم بالا گرفتن اسبی که بازی را پیشنهاد می کند،

حتماً در حال سرعت گرفتن نبوده است وحتی ممکن است که به حالت استراحت و ایستایی بوده باشد.در اینجا اصطلاح «پاشو،برو» به زبان اسبی مبدل شده

به «پاشو با هم بریم»و حرکت دیگر در اثر سرعت گیری نیست بلکه نمادی از آن است. در واقع این حرکت به معنای درخواستی برای سرعت گیری است: «بزن بریم با هم بازی کنیم».

در یک طریق مشابه دم ممکن است توسط اسبی که در حال ایستایی است برای گفتن اینکه، «من خسته و بی حالم، تسلیم تو هستم، رئیس تویی» به طرف پایین بیفتد.

در حالت ترس شدید از یک اسب دیگر، یک اسب ممکن است حتی دمش را کاملاً به قسمت میان دو کپلش بچسباند. درست شبیه به یک سگ که گاه دمش را میان دو پایش می برد.

اگر یک اسب بسیار پرخاشگر یا عصبی باشد، یک علامت دیگر سفت شدن قسمت تحتانی دم به گونه ای است که بیش از اوقات معمول از پشت اسب بیرون می زند، درست مثل یک میله پشمالو.

درتماسهای جنسی دم نریان و مادیان هر دو به خاطر هیجان آن لحظه به طرف بالا نگاه داشته می شود 

ولی یک اختلاف کوچک وجود دارد و آن این است که دم مادیان به عنوان ک دعوت جنسی کمی به طرف جانبی و درعین حال به طرف بالا نگاه داشته می شود.

علاوه بر علائم بالا و پایین دم، حرکات سریع شلاقی در جهات نیز وجود دارد. منشاء اینگونه حرکات ناراحتی و حساسیت حیوان است که در اثر حشرات و سایر جانوران فوری به وجود آمده است.

در اینگونه موارد دم در واقع به منزله یک مگس کش به کار می رود ولی زبان بدن اسب این عمل اجدادی را برای استفاده در برخوردهای اجتماعی غرض گرفته است.

اسبی که مضطرب، مستاصل یا گیج است ممکن است دمش را به این طرف و آن طرف تکان دهد اول به صورت جانبی بعد عمودی وسپس به صورت نیم دایره که به این وسیله ناراحتی خو رانشان می دهد . 

در این حال در واقع مگسی وجود ندارد که او را بیازارد و این ناراحتی او بیشتر روانی است تا جسمانی. 

درمسابقات درساژ اینگونه دم تکان دادن که آن را اصطلاحاً مقاوت گویند می تواند منجر به از دست دادن نمره شود.

به عبارت دیگر این امر به منزله علامتی است که اسب در پوستش راحت نیست و بنابر این به خوبی توسط سوار کارش آماده نشده است یا اینکه نمی خواهد از اثرات سوارکارش پیروی کند.

وقتی که اسب به طور خاصی عصبانی است ممکن است این حالت خود را با زیاد کردن قدرت حرکت شلاقی دم بیان کند،

به طوریکه ضربه ها آنقدر قوی می شوند که موهای دم مثل شلاق د رهوا صوت کشیده و اگر با پوست انسان برخورد کنند، می توانند موجب جراحت شوند .

ضمناً در این حالت ممکن است که اسب دمش را به طرف بالابرده و بعد به صورت یک کشیده به پایین بزند. رفته رفته که اسب عصبانی تر می شود علائمی از این قبیل اغلب مبشر یک لگد وحشیانه هستند.

در بعضی از کشور ها استفاده غیر قانونی از شلاقهایی که می توانند شک الکتریکی وارد آورند موجب یک واکنش شدید دم می شود.

وقتی با اینگونه شلاقها ضربه ای به اسب وارد می آورند حیوان قائده دمش را سفت کرده، دمش را به صورت یک دایره سریع می چرخاند بعد آن را در هوا بلند کرده ومحکم بر روی کپل فرود می آورد.

تمام این اعمال در فاصله یک ثانیه انجام می گیرد ولی علامت گویایی است ازاینکه یک عمل غیر قانونی به حیوان وارد شده است.

یک نوع تقلب عجیب وغریب هم در مورد اسبهای بلند گام

“Tennessee Walker” کشف شده است که ممکن است دم اینگونه اسبها که غالباً مورد انواع خشونت قرار می گیرند قطع شده و یک دم مصنوعی روی سمبه آن قرار داده شود ،

صرفاً به این خاطر که قیافه شاد و پر تحرک به آنها داده شود. گاهی اوقات به جای این کار یک قطعه زنجفیل در مقعد اسب بیچاره فرو می کنند تا همین حالت به صورت مصنوعی در او ایجاد شود.


برچسب‌ها: رفتار با اسب
+ نوشته شده در  ساعت   توسط فرهاد  |  نظر بدهید

سبها داراي خصوصيات و احساسات فردي هستند. آنها موجوداتي ميکانيکي با مجموعه اي از الگوهاي رفتاري نيستند ، پس عادات بدي را در زمان هاي مختلف از خود نشان مي دهند. عادات بد عموما نتيجه شرايط تعليمي يا وضعيتي است. اسبها با رفتار بد به دنيا نيامده اند. اين ما انسانها هستيم که گاهي اين رفتارها را به آنها تحميل مي کنيم.

عادات بد در اصطبل
عادات بد در اصطبل اغلب به علت خستگي ايجاد مي شود. درمان چنين مشکلي بايد اولين مسيري باشد که طي مي کنيم. البته ، واضح است اجتناب و جلوگيري از چنين مشکلاتي در درجه اول ايجاد تحريکات منظم و متناسب براي اسب است.
گاز گرفتن آخور زماني روي مي دهد که حيوان جسم مادي ( در آخور ، دستگاه تغذيه و غيره ) را با دندان هايش محکم مي گيرد و نفس نفس مي زند. نتيجه اين حرکت دندان هاي لب پريده و فرسوده جلويي و مشکلات مزاجي مانند التهاب روده بزرگ يا نفخ را موجب مي شود. از گاز گرفتن آخور با تسکين کسالت حيوان يا توسط پوشش دادن سطوح جذاب با ماده اي بد طعم اما بي ضرر جلوگيري مي شود.
اين عمل نيز عموما ناشي از خستگي است که حيوان به طور مستمر سر و بدنش را به اطاف مي جنباند. در حالات شديدتر ، اين کار موجب استرس و از دست دادن سلامتي اسب مي شود. از بين بردن اين حرکت در اسبها که عادتي جدي و پايدار است مشکل مي باشد و گاهي اوقات غير قابل درمان به حساب مي آيد. با نصب يک نرده v شکل در قسمت الايي در آخور مي توان از جلو و عقب رفتن اسب جلوگيري نمود ، هر چند که اغلب اسبها در اين صورت به عقب رفته و به مارپيچ رفتن در آخور ادامه مي دهند.
راه ديگر بر طرف نمودن اين علائم ، دادن وعده هاي منظم غذايي کوچک به اسب است تا حيوان را مشغول نگاه داريم.پاره کردن قاليچه و خوردن محل کاه و پوشال نيز از علائم خستگي هستند. به طور کلي مشغول نگه داشتن حيوان با تمرينات منظمو وعده هايي غذايي مکرر ، بهترين درمان براي اين عادات است.تعويض محل کاه و پوشال با شيء اي غير خوردني مثل کاغذ روش ديگري براي مايوس نمودن اسب از خوردن محل کاه و پوشال است. هدف اصلي بايد از بين بردن دلايل پنهان خستگي باشد تا از وقوع عادت هاي بد بيشتر جلوگيري کنيم.
اسبها مشکلات سوارکاري بسياري مي توانند ايجاد کنند. چنين عاداتي اکثرا نتيجه درد قلبي ، عادت بد و يا تعليم نا کافي مي باشد.بسياري از اسبها عادت آزار دهنده اي را در خود افزايش داده اند. اين عادت راه رفتن در هنگام سوار شدن بر آنها است. اين کار احتمالا به علت ضربه خوردن به دنده ها يا کشيده شدن دهنه در زمان سوار شدن در گذشته است. در اين صورت ، نمي توان اشب را به خاطر سر پيچي مقصر دانست . اکنون ضروري است که اسب را دوباره تعليم داده و به او اطمينان خاطر داد که هر زمان سوار او مي شويد هيچ دردي نخواهد داشت. به همين شکل ، ناراحتي ناشي از قرار دادنساز و برگ است به شکل نا مناسب موجب بي قراري و بالا و پائين پريدن حيوان مي شود. يراق اسب بايد به طور منظم بازرسي شود تااز هماهنگي و تناسب آن اطمينان حاصل شود.

سر باز زدن
اين حرکت نمونه اي است از رجوع اسب به غريزه خود که از شيئ بالقوه نگران کننده دوري مي کند. در اين حالت ، بايد به اسب اطمينان خاطري به گونه اي نرم و ملايم اما جدي و قطعي داد. اين حرکت براي اسبهايي که مجاز به بدرفتاري و سر باز زدن در گذشته بوده اند ، حرکتي عادي است.

رم کردن
عادت بسيار خطرناکي است که بسياري از اسبها از خود نشان ميدهند. به طوري که بسيار رايج است. رم کردن نتيجه عدم تناسب يراق و استفاده تند و خشن از دهنه که به جاي سلطه سوارکار حيوان را به درگيري با سوارکار تشويق مي کند. همچنين هنگامي که اسب ترسيده است به غريزه رم کردن رجوع مي کند. حيوان براي اين کار نبايد تنبيه شود بلکه يک غريزه کاملا طبيعي است و به اطمينان بخشي متين و با وقاري نياز دارد.

به زمين اند اختن سوار
رفتاري كه اسب از آن به عنوان روشي براي نپذيرفتن يا تكان دادن فرد متجاوز استفاده ميكند.در چنين حالتي اسب سوارش را به زمين مياندازدتا از ناراحتي ايجاد شده توسط سواركار يا يراق خود را آماده سازد.به زمين انداختن سوار ممكن است نشانه شور و هيجان شديداسب باشد كه امري غير معمول نيست و در اين حالت هشداري سريع به حيوان مناسب است.

بلند شدن
عادت خطرناكي است كه حيوان به روي دو پاي عقبي خود بلند ميشود.اين حركت عموماً نمايش تسلط است و با آن بايد جدي برخورد كرد خصوصاً در دوران اوليه عمر حيوان.اسبي كه عادت كرده بر روي دو پا بلند شود بسيار خطرناك است و بهترين كار سپردن آن به سواركاران و مربيان بسيار با تجربه است.

درباره غرايز اسب
سواركاري موفقيت آميز به آگاهي و درك غرايز طبيعي اسب نياز دارد.اما حتي قابل اعتمادترين حيوان نيز ميتواند غير قابل پيش بيني باشد.اين وضعيت هنگامي پيش مي آيد كه حيوان احساس ميكند تحت كنترل است و در نتيجه غرايز طبيعي حيوان خود را نشان ميدهند.
در طول اعصار,بشر با موفقيت با اسب پيوسته و به شيوه اي هماهنگ با او كنش متقابل داشته است.اسبهاي وحشي حيوانات گله اي هستند كه شيوه دفاعي آنها جنگ يا فرار است.
در واقع دوعلت اصلي بسياري از جنبه هاي رفتاري اسب دو غريزه اساسي هستند كه بقاي حيوان در حيات وحش به آنها بستگي دارد:

غريزه قدرتمند گله اي بودن
-توانايي سريع دويدن و فرار كردن از درد سر
اسبهايي كه قبلاًاهلي شده هند در ميان گله پرسه ميزنند.اين اسبها كه توسط اسب آلفا هدايت ميشوند در جستجوي غذا و سر پناه هستند.غريزه گله -كه در تعداد زياد امنيت وجود دارد-و گرايش يك اسب از ديگري اين دسته را با هم نگه ميدارد.اسب نر پيشتاز از گله در برابر مهاجمان و تهديد خطر دفاع ميكند.عليرغم اين واقعيت كه امروزه بيشتر اسبها از گله هاي آزاد جدا شده اند,اين غرايز بسيار تثبيت شده هستند.

جانشين شدن آلفا
اسب آلفاي گله به شما نگاه ميكند و منتظر دستور شما در زمان ترس يا اضطراب است.اسبتان به سمت شما نگاه ميكند براي اينكه به او اطمينان بخشيده و علامتي نشان دهيد كه اشاره به مناسب بودن نحوه فعاليت او داشته باشد.بنابراين,اطمينان بخشي به اسب كار بسيار مهمي است اگر ميخواهيد از واكنش ترسناك او كه صرفاً به وسيله غرايز ذاتي او سبب گرديده است جلوگيري كنيد.

آيا غرايز طبيعي علت ريشه اي بد رفتاري هستند؟
اين گفته تا حدي منصفانه است كه بگوييم بسياري از مشكلات رفتاري اسبها به غرايز طبيعي نسبت داده ميشوند.براي مثال,چرت زدن صرفاً نشانه عدم تمايل حيوان به ترك گله است.هنگامي كه سواركار يا مربي خود را در نقش عضوي از آلفا قرار ميدهد,حيوان كم كم ترك گله را به شكل امن,مطمئن و قابل پذيرش مي پذيرد.
حتي رام ترين اسبها اغلب زماني كه رو به سوي گله دارند,آسايش بيشتري دارند.به همين طريق به عنوان مثال,استفاده از اسبي كه مسلط تر است يا سلسله مراتب قدرت خود را افزايش داده تا اسب جوانتري را هدايت كند,در برخورد با مانع ترسناكي براي پرش موفق تر نشان ميدهد.اين امر صرفاًخواهش غريزه طبيعي يك اسب است كه با جدا شدن از بقيه گله مقاومت كند.

آيا لگد زدن و به زمين انداختن سوار رفتارهاي غريزي هستند؟
يك روش كليدي دفاعي كه بسياري از اسبها به نمايش مي گذارند لگد زدن و به زمين انداختن سوار است.در حيات وحش,اسب سوارش را به زمين ميزند تا فرد متجاوز يا مهاجم را از پشتش بردارد.

دانستن اين مطلب خصوصاً هنگام سوار شدن بر اسبي جوان سود مند است(تعليم اسب براي محل سوار)به علت ماهيت ديد پيرامون اسب ميتواند لحظه اي سواركار را بر روي پشتش ببيند.گاهي اوقات اين امر واكنش طبيعي بر زمين زدن سواررا تحريك ميكند كه تلاشي است براي دور كردن مهاجم بالقوه.بر زمين زدن سوار و لگد زدن صرفاًواكنشهايي طبيعي هستند.با در نظر داشتناين موضوع,سوار شدن بر اسب هميشه بايد به آهستگي انجام شود و با اطمينان كامل عضو آلفاي گله باشد.اكثر واكنشهاي اسب را ميتوان به غرايز طبيعي نسبت داد.درك نمودن و همدلي كردن با اين واكنش ها به منظور اينكه اسب به شما حرمت گذاشته و به شما اعتماد كند ضروري است.اين در حالي است كه شما بخواهيد بيشترين استفاده را از ارتباط با اسب داشته باشيد.
.
در مورد ارتباطات اسب
هيچ گاه قدرتهاي اسب را دست كم نگيريد.هر كس كه رمان نجواگر اسب اثر فيكولاس ايوانز را خوانده باشد(يا فيلم آن را ديده باشد)بدون شك ميتواند تواناييهاي اسب را در شركت جستن در الگوهاي ارتباطي پيچيده متوجه شود.
در واقع,اگر تا بحال با اسبي تماس داشته يا سوار ان شده باشيد,متوجه شده ايد كه اين دوست شما چقدر راغب به پاسخگويي به شماست.
اسبها در برقراري ارتباط توانايي بالا دارند,نه تنها با يكديگر بلكه با ديگر موجودات و انسانهاي اطرافشان.به منظور اينكه با موفقيت اسبها را كنترل كرده و سوار شويد,به درك روشني از خصوصيات و غرايزي كه رفتار اسب را موجب ميشوند,نياز داريد.

تماس
اسبها به شدت به حس تماس براي برقراري ارتباط با انسانها و با ديگر اسبها وابستگي دارند.اين موضوع در زماني كه اسب به فشار پا و فشار وزن سواركار پاسخ ميدهدبراحتي مشاهده ميشود.از سبيل براي لمس و احساس اشيا بويژه غذا استفاده ميكند.
تيمار داري متقابل بين اسبها شكلي از همكاري سنتي ميان گله ها است.اسبها همديگر را لمس كرده و به هم پوزه مي مالند به نشانه دوستي و پذيرش.تماس فيزيكي با ديگر اسبها براي بهبود ذهني اسب شما ضروري است.

بويايي
حس بويايي اسب فراتر و حساس تر از انسان است.شناختن دوستان از طريق بويايي جه براي حيوان و چه انسان امكان پذير است.اين بدان معناست كه افراد تربيت كننده اسب بايد تلاش كنند تا عطر هايي كه از آنان استشمام ميشود,مداوم باشد(مثلاًلوسيون,ادكلنو صابون)بدين منظور كه به تشخيص اسب كمك كنند.
همچنين اسبها قادر هستند بوي خطر را كه از انسانها متصاعد ميشودحس كنند.اين موضوع تنش ايجاد شده را در زماني كه سواركار يا مربي ترس از خود نشان ميدهد توجيه مي كند.

زبان حركات بدن و صورت
زبان بدن و صورت ابزارهاي اوليه ارتباطي براي اسبها هستند كه با اين زبان اغلب ترس,كنجكاوي و عصبانيت به نمايش گذاشته ميشود.درحالت ترس،اسبها اغلب سوراخهاي بيني خود را گشادكرده وگوشهاراروي سرميخوابانند.
از سوي ديگر عصبانيت كه حركات صورت مشابهي داردنبايدباترس گرفته شود.چنين حركاتي ناشي ازخطر معمولا بادم سفت كردن همراه است ودرمراحل دفاعي بابازكردن دهان وبالا قبردن يك پا توام است.

ارتباط صوتي
حالات فيزيكي اغلب همراه با ارتباطات صوتي است.خرناس كشيدن كه با نگاه خيره وعميقي توام است يكي از روشهاي آگاه نمودن ديگراسبهااز احتمال خطراست ويا با اين كارازديگراسبهاي گله بپرسند كه آيا آنها تهديد به خطرشده انديانه.تعيين نمودن دوست يادشمن فردي كه خودرابراسب تحميل مي كند معمولا به وسيله دميدن شديددرسوراخهاي بيني مشابه خرناس كشيدن مشخص مي شود .صداي شيهه مانند شكل دوستانه ارتباط بين اسبها يابا انساني است كه آنرا دوست خود مي دانند.
بيشتر روشهاي ستيزه جويانه به شكل جيغ يا زوزه نشان داده ميشود. حالت دوم جدي تر بوده وعمدتاً نشان دهنده درگيري اي است كه رخ خواهد داد.جيغ عمدتاً علامت اخطار تلقي مي شود.شيهه پر صدا ترين ورايج ترين شكل ارتباط صوتي است كه به ندرت نشان دهنده اثري است.ازشيهه معمولاًبراي تعيين محل ديگر اسبها يا اظهار استفاده مي شود.
اسب مجموعه كامل ومفصلي از ابزارهاي ارتباطي در اختيار دارد واز آنها به نحو احسن بهره مي برد. برخي اوقات از يك وجود خود اسب حالت ساده استفاده مي كند و گاهي وقتها اين حالت در قالب الگوي پيچيده يا توالي نشانه ها قرار مي گيرد.
وصف بن كه اسب مامور مخصوص كشيدن واگن روي ريل معدن است، نمونه اي است از ارتباط دو جانبه شگفت آوري است كه بين اسب و انسان وجود دارد.آن داستان چنين است:
بن كه اسب كوتوله يك معدنچي بود و دراعماق معدن كار مي كرد، معمولاًدر وقت نهاربا ساندويچهاي صاحب خود شريك مي شد.روزي,بن از نهار خوردن با صاحبش امتناع كرد.در عوض، كناري ايستاد وبه زمين سم ميكشيد.در ابتدا,صاحبش اورا ناديده گرفت اما وقتي كه بن شروع به شيهه كشيدن مي كند ورم مي كند, معدنچي تصميم مي گيرد كه اسب كوتوله اش را تعقيب كند.تقريباًبه طورناگهاني بام فرو ريخت. درست در همان نقطه اي كه معدنچي نشسته بود.يك نمونه فوق العاده از همدلي بود؟شايد چنين باشد.
در عين حال يک مسئله کاملاً روشن است. هر چقدر فردي با اسب صميمي تر شود و به دنياي او راه پيدا کند، پاداشهاي بزرگتري دريافت مي کند.

همه چيز درباره رفتارهاي سني و جنسي اسب
بنيادي ترين مفهوم در مطالعه رفتار اسبها درک اين نکته است که اين حيوان اجتماعي و گله اي زندگي مي کند و سلسله مراتب پيچيده اي بين گله وجود دارد.

غريزه گله
الوين هارنلي ادواردز، در مقاله خود تحت عنوان ذهن اسب اين چنين توضيح مي دهد: «غريزه زندگي گله اي به طور مستمر در اسب تظاهر مي يابد که هميشه در پي بازگشت به گله يا بودن در کنار همنوعان خود است». مشکلات رفتاري نظير چرت زدن (امتناع از ترک گله) و يا سختي رام کردن آنها صرفاً رجعت و بازگشت اسب را به غريزه طبيعي او که خواستار بودن در گله است،مي باشد. در زمان تـرس يا تهديد، اسب به طور ذاتـي در طلب راهنمايي خواستن از ديـگر اسبها به آنها نگاه مي کند. او بايد بداند که بجنگد يا بدود.
در هر گله اي، سلسله مراتب قدرت وجود دارد که فقط ترتيب تسلط اسبها مي باشد. رهبر يا همان اسب آلفا، عمدتاً اسبي است که توسط ديگران باهوش تر پير تر شناخته شده و معمولاً ماديان است. بقيه گله براي راهنمايي خواستن در شرايط نا متعارف يا هنگامي که بدنبال غذاي تازه يا سر پناه هستند به او مراجعه مي کنند.
اگر چه عجيب است اما گله اغلب توسط يک اسب نر ( که عقيم نشده) مالکيت مي شود که براي حمايت دسته خود از مهاجمان يا افراد غريبه مسئول است. اکثراً اين غريزه جنگ و نبرد و طبع آتشين و تند اسبهاي نر را براي سوارکاري نا مناسب مي سازد. به اين علت، بيشتر اسبهاي سوارکاري نر عقيم شده اند که خلق و خوي آرامي را به بار مي آورد. پس از عقيم سازي، به اسب نر اسب اخته اطلاق مي شود.

سن بلوغ
اسبهاي مختلف در سنين متفاوت بالغ مي شوند. به عنوان قانوني کلي، کره ماديان يا کره اسب از زمان تولد بايد کنترل شوند، امـا بر پشت آنها سوار نبايد شد ( حداقل تا تابستاني که در آن سه ساله مي شوند) همانند انسان، روند يادگيري هيچگاه به حد کمال نمي رسد. در عين حال بيشتر اسبها در حدود هفت-هشت سالگي به بلوغ ذهني رسيده که در اين زمان عمدتاً رفتارشان متين تر و پذيرنده تر مي شود.

آيا سن يا جنس بر رفتار تأثير مي گذارند؟
تربيت عامل مهمي در تعيين رفتار است و نه سن يا جنس. ماديان ها هر چند از نرينه ها آرام تر هستند اما به علت فصلهاي منظم( سيکل تحريکات جنسي) غير قابيل پيش بيني هستند. اين وضعيت در بعضي موارد آتها را براي مسابقه يا سوارکاري کودکان نامناسب مي سازد. اسبهاي اخته عمدتاً براي سوارکاري ترجيح داده مي شوند به اين علت کهطبيعت آرام تر و خلق و خويي ملايم دارند.
در رابطه با سن، رفتار اسبها از يکي به ديگري متفاوت است، اگرچه عموماً اسبهاي بالاي هشت سال آرامتر بوده و در طرز رفتار خود به پختگي بيشتري مي رسند، به خصوص در محيط ناشناس و بالقوه استرس زا.

خود را در حکم رهبر دسته معرفي کنيد.
عامل مهم در تعيين رفتار اسب شما اين است که خود را عضو آلفاي گله قرار دهيد به اين منظور که اسب شما به شما احترام گذاشته و براي هدايت و راهنمايي به شما مراجعه کند. اين عوامل به همراه اعتماد داشتن و مطيع بودن، اسب را به سواري دادن و کنترل نمودت او وادار مي سازد، که بدون توجه به سن و جنس حيوان، تجربه اي از سواري راحت تر و لذت بخش تر ايجاد مي کند
برچسب‌ها: رفتار با اسب
+ نوشته شده در  ساعت   توسط فرهاد  |  نظر بدهید


اصول کلی رفتار با اسب:
رفتار خوش ، ارتباط و انضباط اصول ، خوش رفتاری ، ارتباط و انضباط ، به همان اندازه که در رفتار انسان با دیگر انسانها دارای اهمیت است درمورد رفتار با اسب نیز دارای جایگاه خاص خود می باشد .
خوش رفتاری:
همانگونه که بازتاب رفتاری انسان ها نمودار تربیت آنها ست رفتار اسب ها نیز نشان دهنده نوع تربیت آنهاست . اسب ها به طور کلی نه فقط به پرستارشان وابسته هستند بلکه نسبت به رفتار و خصوصیات اخلاقی پرستار ، مراقب یا سوارکارشان نیز از خود حساسیت نشان می دهند.
به عنوان مثال ، مالک یا مراقب یا سوارکار بد اخلاق اسبی شرور تحویل می دهد که بد نام شده و طالب همانگونه رفتار است .
اسب برای خوش رفتاری باید آموزش داده شود و ساده ترین این آموزش ها عبارتند از:آرامش کامل به هنگام تیمار ، بلند کردن دست و پاها با آرامش برای نظافت و اگر سوار خواست سوار شود ، ایست و بی حرکت ماندن پس از استقرار کامل سوار روی زین و به فرمان او حرکت کند . هر آنکس که با اسب سرو کار دارد باید خود بیاموزد که چگونه خوش رفتاری را به اسب آموزش دهد .
ارتباط:
آنهائی که با اسب سرو کار دارند باید بیاموزند که در امر آموزش مثبت بوده و کارشان تداوم داشته باشد اگر خواسته های آموزش دهنده مبهم و متغییر باشد اسب به سرعت سردرگم می شود . بنابر این لازم است بدانیم که چه نکته ای را چگونه بیاموزیم و این امکان پذیر نیست مگر روش صحیح کار با اسب را آموخته و به هنگام کار با او کاملا متکی به نفس باشیم .
انضباط و تشویق:
به هنگام کار با اسب انضباط اهمیت خاصی دارد . اگر حرکتی غلط را اصلاح کرده و حرکت صحیح را پاداش بدهیم ، اسب به زودی در می یابد که کدامین حرکت ها صحیح است و سعی در تداوم آنها خواهد داشت . به این نحو اسبی خوش رفتار خواهید داشت که به داشتن او افتخار می کنید و نتیجه اش زندگی بهتر برای اسب است . اسب نیازمند پرستاری مسئولانه و مهربانانه همراه با قاطعیت است تا نظم پذیر شود .
این موجودات وحشی ، علی رغم اینکه هزاران سال است که اهلی شده و تحت تربیت قرار گرفته اند ، همچنان غرایز اجدادی خود را حفظ کرده اند. اسب نه فقط می تواند تو سری خور و عصبی با شد بلکه می تواند به موجودی کاملا شرور و موذی تبدیل شود . چه بسا که پی آمد نگهداری و تربیت غلط و عدم انضباط واکنش های خطرناکی باشد .
اسب نباید اجازه داشته باشد رفتار غلط را ادامه دهد که در این صورت به سرعت چگونگی تداوم آن را آموخته و آنرا جزو عادات خود قرار می دهد .
حرکت غلط اسب یابد قاطعانه و با صدائی کمی بلند سرزنش شود . اغلب این روش موثر می افتد ، ایجاد کمی تفاوت در صدا و قاطعانه بیان شدن آن کافی به نظر می رسد . اگر تربیت کننده ای به طور دائم بر سر اسبش فریاد بکشد فقط او را ناراحت کرده و خودش هم به نظر می رسد احمق و یا بد اخلاق باشد . خلاصه اینکه سرزنش مداوم بیهوده است و اسب به صدای بلند خو گرفته و برایش عادت می شود .
اگر صدای قاطع و کمی بلند موثر نیافتد ، ضربه های کف دست روی گردن ، کپل و در صورتی که گاز می گیرد روه پوزه لازم است. تنبیه باید بلافاصله باشد تا اسب دریابد که از او چه می خواهند .
به محض اینکه اسب درسش را آموخت دادن پاداش واجب می شود که می تواند ضربه های ملایم کف دست روی گردن ، صدائی مهربان و یا حبه ای قند باشد .در این صورت او پی می برد که پی آمد رفتار صحیحش خوش رفتاری است . اسبها موجوداتی دوست داشتنی هستند که براحتی با انسان دوست شده و خوش رفتاری اعتماد آنها را جلب کرده و متکی به نفس می شوند و خوش رفتارتر شده و به موجوداتی دوست داشتنی تبدیل می شوند .
روان اسب ها در کره گی نسبتا پاک است و رفتار آنها در آینده پی آمد چگونگی خوش و یا بد رفتاری آنها در طول دوران نگهداری آنها است .
چگونگی رفتار با اسب :
همانگونه که گفته شد ، این روش هدفش استحکام پایه های ایمنی است ولی در این مقوله و ضمائم آن هدف روش برخورد ، کار کردن با اسب و نحوه رفتار با اوست .
اسب موجودی زنده دارای صفات ویژه و غرایزی است که بر روی واکنش ها اثر می گذارد . اسب ها همانند انسانها رابطه علت و معلولی برقرار نکرده و منطق خاصی حاکم بر رفتارشان نیست . از آنجا که اسب از ابتدا شکار بوده نه شکارچی زمینه های رشد غرایز و احساسات آنها بیشتر در سمت مظلوم واقع شدن بوده است تا موجودی مهاجم .
هنوز هم بیشتر سازه کارهای اسب دفاعی است که اغلب در زمینه کار با اسب بازدهی مفیدی دارد. با این وجود باید به خاطر بسپاریم که همواره رفتارهای اسب غیر قابل پیش بینی است که امکان دارد به جراحت و یا مرگ منتهی شود . حتی در کنار اسب کاملا قابل اعتماد احتیاط را از دست ندهید .
نگهداری صحیح در توسعه شخصیت اسب از اهمیت خاصی برخوردار است . به عنوان مثال اگر تنگ اسبی به ناگهان و یکباره سفت کشیده شود ، پوستش را به درد آورده و نمی تواند برگردد و به شما بگوید که ببخشید ، تنم درد گرفت ، او می تواند دندان قروچه ای کرده و یا دست و پایش را بلند کند . روش ارتباطی او منحصر به تظاهرات اندامی اوست . اگر رفتاری خشونت آمیز با او تداوم داشته باشد او نا امید شده و قدرت خود برای جلوگیری و یا رفع آن استفاده خواهد کرد .
چگونگی نزدیک شدن به اسب در اصطبل:
می بایست به صراحت گفت که اسب درون اصطبل حالت به تله افتادن را دارد اگرچه نمی توان گفت که همگی هم این چنین برداشتی دارند ولی امکان دارد که اسبی عصبی ، شرور و یا به شدت عصبانی در چنین شرایطی واکنش از خود نشان دهد. حتی ممکن است اسبی بسیار خوش اخلاق هم به خصوص به هنگام خوراک دادن نخواهد که خلوتش آشفته شود . همواره به آرامی از طرفین و سمتی که فضا باز تر است به اسب نزدیک شوید. فریاد کنان و دوان دوان و جست و خیز کنان به اسب نزدیک شدن فقط او را سرآسیمه می کند . به آرامی با اوصحبت کرده و ترجیحا نامش را صدا کنید .
در نزدیک شدن به اسب غریبه از حمله ناگهانی او بر حضر باشید . خوشبختانه این عمل از تعداد کمی اسب سر می زند ولی بهتر است در برخورد با اسب غریبه نکات ایمنی را رعایت کرد تا متاسف نشد . دست دراز کردن از روی درب اصطبل برای نوازش اسب برایش تعجب برانگیز است و ممکن است واکنش او نسبت به این حرکت حمله به طرف در و یا فرار به طرف دیگر اصطبل باشد.
رفتار شناسی اسب:
بنظر می رسد گله های رمیده و یا در حال چرای اسب نقاشی شده در دشت های دور دست ، آنچنان قرابتی با اسبهای اهلی درون اصطبلها که ایام را به خوردن ، کارکردن و یا چریدن در پادکها می گذرانند را نداشته باشند . علی رغم اینکه تا چه اندازه این اسبها اهلی و رام شده باشند، اعمال و رفتارشان را از اجداد وحشی خود به ارث برده و حفظ کرده اند .
اگر با اسب سر و کار داریم باید بر رفتار او اشراف داشته باشیم تا از واکنش های او در قبال محرک های خاص آگاه بوده و زبان گویای اندام او و اصوات هشدار دهنده اش را هم بدانیم . عمده دلیل بر این آگاهی ، ایمنی است برای اجتناب از هر گونه خطر و یا آسیب احتمالی. دیگر ویژگی این آگاهی حفظ سلامت جسم و روان اوست که به موقع از بیماری و یا ناخشنودی او مطلع شده در پی رفع آن برآییم .
روش طبیعی زندگی اسب :
 امروزه گله های اندکی آنهم در دور افتاده ترین نقاط کره زمین به زندگی ادامه می دهند . در این روش زندگی طبیعی و آزادانه ، آنها چراگاهها ، سبزینه زارها ، بوته زارها را برای پیدا کردن آب و غذا درمی نوردند . زندگی در گله حافظ امنیت آنها است و این گله را سیلمی برتر محافظت می کند و احتمال خطر قریب الوقوع را هشدار می دهد .
اسب وحشی باید واکنش های سریعی داشته باشد تا بتواند به زندگی ادامه دهد . کره های نو زائیده شده باید به سرعت سرپا بایستند تا اگر گله رمید ، آنرا همراهی کنند . اسب فقط به هنگامی که گیر می افتد با لگد ؤ سر دست زدن و یا گاز گرفتن به دفاع بر می خیزد. ضامن تنازع بقا در اسب شنوائی خوب ، دید وسیع و سرعت در فرار به هنگام لزوم است .
هنوز هم بسیاری از ویژگی های و غرایز اسب های وحشی در اهالی های امروزی به چشم می خورد برای اطلاع از واکنش های خاص اسب باید این غرایز و ویژگی را بشناسیم .
وجوه تمایز – مشخصات:
اسب دارای وجوه تمایز و مشخصاتی است که بخشی از طبیعت او هستند . رفتار و روش متمایز زندگی اش او را از سایر موجودات متمایز می کند .
اجتماعی بودن :
اسبها به زندگی در کنار یکدیگر و گاهی در کنار دیگر حیوانات نیازمندند. از زمانی که اسبها به وسیله شکارچیان شکر می شدند. زندگی گله وار امنیت آنها را ضمانت می کرده است چرا که تعدد ، شانس بقاء را بیشتر کرده ، امنیت بخش بوده و فرار را تسریع می کرده است .
ممکن است در اغلب اوقات اسبها را در حال نزاع و درگیری با یکدیگر ببینیم . که این ناشی از خصیصه اجتماعی بودنش است و تنهائی او را خمود و کج خلق می کند . اگر اسبی در محوطه ای محصور به تنهائی رها شود ، به وضوح دیده می شود که سرآسیمه و شیهه کشان به این طرف و آن طرف دویده و حتی از نرده ها می پرد تا خود را به دیگران و در کنارشان برساند . بعضی از اسبها از بودن در کنار حیواناتی مثل گاو و گوسفند هم راضی به نظر می رسند ولی به ندرت تنهائی را دوست دارند .
این خصیصه اجتماعی بودن ، گاهی موجب دردسر سوارکاران سوار بر اسب های جوان و یا به خوبی تربیت نشده می شود. ممکن است اسب میل به سواری دادن نداشته و یا سوارآنچنان قاطع نباشد که او را وادار به ترک گروه و یا خروج از محوطه اصطبل نماید . از طرف دیگر ممکن است از این خصیصه در جهت خواسته سوار بهره برداری کرد ، یعنی جوانی نه آنچنان مشتاق را سوار بر اسبی پیر و آموخته به حرکت در مسیری از مسابقه پرش واداشت .
پرسه زنی :
اسب ها در طبیعت به دنبال غذا از مرتعی به مرتع دیگر پرسه زده و چرا می کنند. بیشتر اسب ها امروزه در حصارها نگهداری می شوند ولی این خصیصه را همچنان حفظ کرده اند. ممکن است اسبی در حال چریدن در محلی ناگهان به محل دیگری نقل مکان کند. نکته جالب ، غریزه میل به منزل است که در اسبهای اهلی همچنان به قوت خود باقی است . چه بسا اتفاق افتاده که اسبی رم کرده باسوار یا بدون سوار راهی منزل شده و حتی اگر سوار راه را گم کرده باشد اسب او را به طرف آن رهنمون کرده است . اسبها همیشه با شلنگهای کشیده تری به طرف منزل حرکت می کنند.
چرنده:
 اسب چرنده ایست که از هر نوع سبزینه ای تغذیه می کند . او در 24 ساعت بین 16 تا 20 ساعت بطور پیوسته و کم کم می چرد و زمان استراحتش کوتاه است . این نحوه چرای کم کم ، پیوسته خوردن نامیده می شود که در این صورت نحوه تغذیه اسبهای اهلی که علوفه مخصوص و در دفعات خاص چرانده می شوند با این غریزه متفاوت است .
ساز و کار دفاعی :
 بیشتر واکنشهای اسبها بازتاب این حقیقت است که آنها قربانی شکارچیان بوده اند. وسیله دفاعی آنها به ترتیب اولویت فرار و سپس جنگ است. اولین واکنش فرار است و در صورت گیر افتادن به لگد پرانی ، جفتک اندازی و الاکلنگ و سردست زدن می پردازند ، که در این حالت از ضربات دست همانند پا استفاده می شود .
کنجکاوی:
 اسبها شدیدا کنجکاوند و اغلب برای کشف غیر معمول ها به این طرف و آنطرف سر می زنند ، از این خصیصه می توان برای به دام انداختن اسبهای دست نیافتنی در مزارع استفاده کرد .
قانون سلسله مراتب :
به طریق اولی اسبها آزادی خواه نیستند و به همین دلیل به هنگام زندگی آرام و در صورت هجوم دسته ای گرگ وقت را برای شور درباره فرار کردن یا نکردن تلف نمی کنند. در این حالت به تبعیت از رهبری سیلمی قالب ، پا به فرار می گذارند. این سیلمی محافظ گله و راهنمای آنها به طرف آب و علوفه است . در بیشتر اوقات این نقش رهبری را برای اسبهای اهلی ، انسان عهده دار می شود. در گله اسبهای وحشی سیلمی و یا مادیان قالب عهده دار رهبری است که این رهبریت تحت قانون اطاعت از برتر یا سلسله مراتب قدرت صورت می پذیرد و برای عهده دار شدن این نقش قدرت و قاطعیت نقش اساسی ایفا می کند .
قانون اطاعت از برتر یا سلسله مراتب برداشته شده از قانون حاکم بر جوامع ماکیان هاست که با نوک زدن به یکدیگر برتری خود را به رخ کشیده و ضعیف تر تسلیم شده و تمکین می کند.
تقلید:
 اسبها از یکدیگر تقلید کرده و از همین طریق عادات بد از قبیل تیک و این پا و آن پا کردن را فرا می گیرند .
حافظه قوی:
حافظه اسب به خصوص در مورد تنبیه ها دردناک بسیار قوی است . اگر در مقاطعی از طول عمر تربیتی با او بد رفتاری شود ، در شرایط مشابه او تبدیل به موجودی ناخوشایند خواهد شد و بنابراین خوش رفتاری با او از همان بدو شروع به کار و نوجوانی دارای اهمیت بسزائی است .
فهرست صفات ویژه برای به خاطر سپاری: زندگی اجتماعی (گله) ، چرنده ، پرسه زن ، تقلید کننده ، کنجکاوی ، حافظه برتر ، فرار کننده و جنگنده ، تابع قانون اطاعت برتر .
غرایز:
 اسبها دارای رفتارهای غریزی قوی ای هستند . این غرایز ارثی اند ، که بصورت بازتاب های احساسی به شرائط و عوامل تاثیرگذار تجلی می کنند . این بازتاب ها را می توان در اندام یا بینی آنها مشاهده کرد.
ترس:
در فضای باز اسب ترسیده رم میکند. او به سرعت به دور خود می چرخد و بعد فرار می کند . گاهی دیده می شود که پدیده ای باعث فرار او شده او رمیده و سپس بازگشته و به آن خیره شده است. اگر پدیده آنچنان تهدید کننده نباشد . او با سر به پائین کشیده شده و فرنه کنان در حالیکه همچنان خود را آماده فرار کردن نگه می دارد ، به موضوع نزدیک می شود .
در حال سواری ممکن است صدائی و یا حرکتی ناگهانی اسب را به جهیدن به طرف مخالف آن وادارد که اگر خطر ادامه داشته باشد ممکن است به سرعت چرخیده و رم کند.
در اصطبل اسب تا حد ممکن خود را از موضوع مورد ترس دور نگه می کند و به گوشه ای از آن پناه می برد. سر را بالا میگیرد ، مورد ترسناک را با چشمانی از حدقه درآمده و خیره می نگرد ، پره های بینی باز شده و فرنه می کند ، گوشهایش سیخ و جنبنده اند تا هر صدائی را با سرعت بشنوند. بدن خود را در امتداد موضوع ترسناک نگه داشته و تا می تواند آن را بالا کشیده و عضلات خود را منقبض می کند .
عصبیت :
 سر را بالا گرفته چشمان را از حدقه بیرون زده و هوشیارند. پره های بینی باز شده و فرنه می کشد یا صدائی خرخر گونه از بینی خارج می کند. گوشهای سیخ ، جنبان و حساسند. اندام کشیده شده و منقیض آماده فرار. اسب ممکن است بلرزد ، رعشه بگیرد و یا عرق کند. ضربان قلبش تندتر می شود و به تناوب پهن می اندازد.
خشم:
 اسب عصبانی سرش را کمی پائین می گیرد . گوش ها را به عقب می خواباند. گردن را به جلو می کشد. چشمان تنگ می شوند ، لب ها را برای نشان دادن دندان ها از هم باز می کند. حالت پرخاش جویانه به خود می گیرد و عقب خود را به طرفین می چرخاند. ممکن است سعی کند لگد زده و یا گاز بگیرد.
درد:
ضربات دردناک اسب را می رماند . اگر گیر بیافتد ، گردنش افراشته چشمان تنگ و ممکن است سردست زده لگد بزند و یا گاز بگیرد .
مهمترین بازتاب ضربه های دردناک ماندگاری و خاطره ناخوشایند آنست که ممکن است نه فقط رم کند بلکه با الاکلنگ و یا سردست زدن سوار را به زمین بزند. الاکلنگ واکنشی است در قبال خطری از پشت ، که ممکن است ناشی از پریدن گرگی درند بر پشت اسبی بوده باشد. الاکلنگ را می توان نشانی از شادی یا هیجان هم دانست .
خوشنودی:
 اسب در این حالت در آرامش کامل و راحت ، عضلاتش شل ، پوستش شفاف است . گوشهایش به آرامی در جستجوی صدا می جنبند.
ناخشنودی :
 اسب در این حالت در خود فرو رفته ، خمود ، بی روحیه ، بی حال است و یا برخوردی خصمانه دارد. سرش پائین ، چشمان بی حال و نگاه خسته ، گوشها افتاده و پوستش کدر است . ادامه این حالت اسب را به ناهنجاری های درون اصطبل و یا پرخاش جوئی مبتلا می کند.

توجه جلب شده:
 گردن کمانی ، پره های دماغ گشاد ، گوشها جنبان ، بدون انقباض ، چشمان براق ، پوزه به جلو کشیده شده و کنجکاو .
هیجان زده :
سر بالا گرفته می شود ، تنفس تند ، پره های بینی باز و فرنه کنان ، گوشها سیخ و چشمان براقند. اسب ورجه ورجه کرده و احتمالا الاکلنگ می کند ، بدن هوشیار ، دم سیخ و ممکن است عرق کند .
شرارت:
 گوشها به عقب ولی نه کاملا خوابیده ، چشمان تنگ با نگاههای معنی دار ، پره های دماغ بسته ، اسب ممکن است لگد گاوی و یا از عقب بزند .
بازیگوشی:
 ممکن است با دست زمین را بکند . به سرعت حرکت کرده ، دویده شلنگاهیش کوتاه باشد و الاکلنگ کند کره ها بیشتر بازی می کنند ولی اسبهای مسن هم گاهی از بازیگوشی غافل نیستند.
هوشیاری:
 گوشها سیخ و جنبان ، چشم ها شفاف و هشیار ، بدن بدون انقباض ولی آماده است .
نبرد بر سر قلمرو:
ممکن است ، با گردن کشیده شده ، به پائین باشد و یا با گردن کمانی به بالا نگه داشته شود. دندان ها ممکن است نمایان و لب ها تهدید کننده باشند ، گوشها کاملا به عقب خوابیده ، چشمها تنگ و تهدید کننده . بدن کشیده و تهدید کننده ، گاهی با دست زمین را می کنند . یا عقب خود را به طرفین می چرخانند و آماده لگد زدن هستند .
اصوات:
 صدای اسب می تواند مبین احساسات درونی او و یا عملی باشد که در شرف انجام آن است .
شیهه:
برای دعوت اسب های دیگر و یا وسیله ایست برای جلب توجه ، اغلب این صدا به هنگام جدا شدن کره از مادر شنیده می شود .
شیهه ملایم :
 این نوع صدا به هنگام هیجان و یا ایجاد تنشی شنیده می شود
هرهر:
دعوت از اسبی در نزدیک . اظهار آشنائی با شخص نزدیک شونده و اظهار خوشحالی . به خصوص به هنگام دادن خوراک لذیذ.
صدای خارج شده از دماغ:
 نشان دهنده هیجان ، خوشحالی است . ممکن است به عنوان اولین علائم ترس هم شنیده شود و یا اسب خواسته باشد دماغ خود را تمیز کند .
شیهه جیغ مانند:
 نشان دهنده خشم ، پرخاش جوئی ، ترس و درد است .
فرنه:
به هنگام تعیین قلمرو و بو کردن پهن به گوش می رسد.
Belowنسق گیری ، معمولا به هنگام درگیری سیلمی ها شنیده می شود.
جیغ:
صدای مادیان به هنگام فحلی و کره ها به هنگام بازی است و ممکن است مادیانی به هنگام تنبیه کره اش هم این صدا را خارج کند .
آه:
 صدائی که می تواند نشان دهنده رضایت کامل و یا خستگی باشد .
سوارکاران ، پرستاران و اسبداران پس از مدتی که با اسب سر و کار داشته باشند با این صداها به خوبی آشنا شده و آن را به عنوان زبان و بیان اسب تلقی می کنند . به عنوان مثال مراقبی با شنیدن صدای جیغ از داخل پادوک اطمینان پیدا می کند که درگیری اتفاق افتاده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر